💫🎈💫🎈💫🎈 گفتند که آخر ز سرت می افتد این طبع غزل که ادعایش داری رفتم ز پی نان حلال و پولی گفتند که اکنون برکاتش داری فکری به سرم زد که شوم شاعرتر😁 گفتم به خودم ببین !توانش داری با کار و تلاش من عجین شد کلمات شد باور من؛ که پشتکارش داری! از بین همین ملغمه شعر و تلاش برخاست یکی شاعر آتشداری😎 رفتم بسرایم دوسه بیت عشقی گفتم{غم عشقت!تو حسابش داری؟} خندید به من عشق:که ای بیچاره دل رفته و تو چشم به راهش داری؟ گفتم:همه چی درهم و برهم شده اینجا نان و نمک و شعر! هوایش داری؟ لبخند زد و گفت به یک شرط؛بگویم؟ گفتم که بگو هرچه که چالش داری! القصه که شد هرآنچه باید میشد.... 😎 😎 @NafasseAmigh 🎈💫🎈💫🎈