#دیالوگِ_خود_نویس
لبخندی زد گفت:باز زدی فاز عربی؟
فهمیدم خانم معلمی
خندیدم گفتم:خب چیه تو کُردی بلغور میکنی من چیزی میگم؟! بعدشم خوبه صدقه سری من عربی رو یاد گرفتی دیگه
میخنده میگه: درس پس میدیم دیگه،ترکی هم که خودت بلدی،حالا معنیش چیه؟!
کمی خجالت زده شدم
چی بگم؟! معنی رو بگم یا نه؟!
میخنده و میگه:یعنی انقده سخته گفتنش؟!
میگم:نه اخه میدونی چیزه معنیش میشه(یکم مکث)معنیش میشه(بازم مکث)
میخنده که زودی میگم:یعنی ای شیرین ترین دیوانگی ام
لبخندش از عسل برام شیرین تره که بازم سر به سرم میذاره میگه:
«گلاره چاوم...»
پا به فرار میذاره تا پا پیچ نشم بدونم ابراز علاقه اش چیه اصولاً یک جوری میگه که فرار کنه معنی نکنه
جیغ میزنم میگم: فرار نکن.. بگو..
کجا رفتی؟!...
اما نمیدونه که همه چیزی که بهم میگه رو ثبت میکنم تک تکش رو حتی اگه معنیش رو بلد نباشم:)^^🥺🤍