✨
🍃 شرح نامه ۲۷ بخش ۵
( مکارم شیرازی )
🔴خطر منافقان
🔻تنها از اين گروه بترسيد:
در آخرين بخش از اين نامه مطابق آنچه مرحوم سيّد رضى آورده (و از تعبير به «منه» بر مى آيد که آنچه در نهج البلاغه آمده تمام نامه نبوده، بلکه بخش هايى از آن است) امام(عليه السلام) به نکته اى بسيار مهم و اساسى توجّه کرده و مى فرمايد: «امام هدايت و امام گمراهى هرگز يکسان نيستند همچنين دوستدار پيامبر و دشمن او با هم برابر نخواهند بود»;
(وَمِنْهُ: فَإِنَّهُ لاَ سَوَاءَ، إِمَامُ الْهُدَى وَإِمَامُ الرَّدَى(1) وَ وَلِيُّ النَّبِيِّ، وَ عَدُوُّ النَّبِيِّ).
🍃روشن است که تعبير به «إِمَامُ الْهُدَى» در اين جمله اشاره به خود آن حضرت و تعبير به «إِمَامُ الرَّدَى» اشاره به معاويه است که بر خلاف دستور پيامبر و خواسته قاطبه مسلمين پرچم مخالفت بر افراشت و جنگ هاى خونين و هلاکت بسيارى از مسلمين را سبب گرديد.
واژه «امام» غالباً به معناى پيشواى حق است; ولى گاه در پيشواى باطل هم به کار مى رود. در قرآن مجيد مى خوانيم:
♦️ «(وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ);
و آنان (فرعونيان) را پيشوايانى قرار داديم که به سوى آتش (دوزخ) دعوت مى کنند».(2)
دليل تطبيق «إِمَامُ الرَّدَى» در جمله فوق بر معاويه افزون بر قرائن حاليه، صراحت بخش هايى از اين نامه است که مرحوم سيّد رضى آن را نقل نکرده است; در بخشى از اين نامه طبق آنچه در کتاب تمام نهج البلاغه آمده است مى خوانيم:
«إيّاکُمْ وَ دَعْوَةُ الْکِذّابِ ابْنِ هِنْد;
از خواسته ها و دعوت هاى اين مرد دروغگو فرزند هند (جگر خوار) بپرهيزيد».
✅آن گاه امام(عليه السلام) در تکميل همين سخن به حديثى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) استناد مى جويد و مى گويد: «رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به من فرمود: من بر امتم نه از مؤمن مى ترسم و نه از مشرک، چرا که مؤمن ايمانش او را از کار خلاف باز مى دارد و مشرک را خداوند به وسيله سرکشى (رسوا و) خوار و ذليل مى کند. تنها آنان که از شرشان بر شما مى ترسم کسانى اند که در دل منافقند و در زبان به ظاهر دانا، سخنانى مى گويند که شما مى پسنديد; ولى اعمالى انجام مى دهند که شما آن را زشت و ناپسند مى شماريد»;
✨(وَلَقَدْ قَالَ لِي رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله) إِنِّي لاَ أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي مُؤْمِناً وَلاَ مُشْرِکاً; أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اللهُ بِإِيمَانِهِ، وَأَمَّا الْمُشْرِکُ فَيَقْمَعُهُ(3) اللهُ بِشِرْکِهِ. وَلَکِنِّي أَخَافُ عَلَيْکُمْ کُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ(4)، عَالِمِ اللِّسَانِ، يَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ، وَيَفْعَلُ مَا تُنْکِرُونَ).
▫️اين يک واقعيّت است که مؤمنان واقعى پشت و پناه اسلام و امّت اسلامى هستند و مشرکان شناخته شده به سبب شرکشان، مردم از آنها فاصله مى گيرند و اگر بخواهند از درِ عداوت در آيند، مؤمنان به فرمان خداوند دست به دست هم مى دهند و آنها را در هم مى کوبند;
🔥ولى مشکل بزرگ جامعه اسلامى و هر جامعه اى دشمنانى هستند که لباس دوستى بر تن مى کنند، همان افراد دو چهره اى که چهره زيبايى از خود نشان مى دهند و چهره زشت درونى خود را مستور مى دارند، در ميان صفوف مسلمانان رفت و آمد دارند و از اسرار آنها آگاه مى شوند و هر جا بتوانند از پشت به آنها خنجر مى زنند.
🔸 آيات الهى و سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله) را دست آويز خود قرار مى دهند;
ولى در عمل بر خلاف رفتار مى کنند.
مصداق بارز اين سخن در زمان على(عليه السلام)، معاويه و اطرافيانش بودند که به نام خونخواهى عثمان که ظاهراً جانشين پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) بود، قيام کردند و به هنگام ناچارى قرآن ها را بر سر نيزه ها بالا بردند.
🔸 نماز مى خواندند و در نماز جمعه سخنان زيبا و موافق کتاب و سنّت مى گفتند; ولى براى تضعيف امام هدايت; على(عليه السلام) که هم از سوى خدا منصوب شده بود و هم از سوى خلق، هيچ فرصتى را از دست نمى دادند.
از قتل بى گناهان و غارت اموال مسلمين و شبيخون زدن به مناطق مرزى عراق ابا نداشتند و با استفاده از اين روش سرانجام توانستند بر جاى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) تکيه زنند و اسلام را به قهقرا ببرند.
ادامه دارد ...
@Nahjolbalaghe2