✨﴾﷽﴿
⬇️پرسش و پاسخ اعتقادی
❓مفهوم قضا و قدر چیست و رابطه آن با اختیار انسان چگونه است؟
پاسخ: ابتدا به مسأله «تقدیر» خدا و رابطه آن با اختیار انسان میپردازیم. تقدیر دو نوع است: ۱. علمی (سنجش و اندازه): تقدیر علمی خدا یعنی علم خدا به فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط پیدایش پدیدهها و در پی آن، رخ دادن آنها. این تقدیر علمی خدا با اختیار انسان هیچ منافاتی ندارد، چون خداوند میداند مثلا فلان شخص با اختیار و انتخاب خود چه افعالی و اعمالی را انجام میدهد. در واقع علم پیشین الهی هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد چرا که فعل انسان با وصف اختیاری بودن متعلق علم خداوند است و چنین علمی نه تنها منافی اختیار نیست، بلکه تأیید کننده آن نیز هست. ۲. عینی (چیزی را به اندازه ایجاد کردن): تقدیر عینی خداوند عبارت است از تدبیر مخلوقات به گونه ای که پدیدهها و آثار خاصی بر آنها مترتب گردد و این، طبع به حسب قرب و بعد هر پدیده ای متفاوت خواهد بود. چنان که نسبت به جنس، نوع، شخص و حالات شخص نیز تفاوت خواهد داشت. مثلا تقدیر نوع انسان این است که از مبدأ زمانی خاص تا سرآمد معینی در کره زمین زندگی کند و تقدیر هر فردی این است که در مقطع زمانی محدود و از پدر و مادر معینی
به وجود بیاید. همچنین تقدیر روزی و سایر شؤون زندگی و افعال اختیاری اش عبارت است از: فراهم شدن شرایط خاص برای هر یک از آن ها. در واقع تقدیر عینی خداوند، یعنی او هر مخلوقی را با حدود و قیود و اندازه، شرایط، خصوصیات و تواناییهای مخصوصی به وجود میآورد. این تقدیر نیز با اختیار انسان منافات ندارد؛ چرا که اختیار، اعمال اختیاری و مقدمات افعال اختیاری ما همچون هر پدیده دیگری از مجرای خاص و دایره مختص به خود تحقق مییابد؛ و این همان تقدیر عینی خداوند است. مثلا سخن گفتن انسان که یک عمل اختیاری است، باید از مجاری خاص خود تحقق یابد، از این رو خداوند با اعطای ریه ها، حنجره، تارهای صوتی، زبان، دندانها و لبها و... این مجاری را برای تحقق این عمل که اختیاری میباشد، مقدر فرموده است. همچنین مقدمات افعال اختیاری را نیز خداوند با شرایط خاصی مقدر فرمود: مثلا خدا وسایل غذا خوردن را فراهم کرده و موادی آفریده تا در آن مواد تصرف شود. باید دست و پا باشد تا انسان بتواند در آنها تصرف کند. اگر اعضا و جوارح نبود تا تصرف در مواد خارجی انجام دهد، خوردن - که یک فعل اختیاری است - تحقق نمی یافت.
🔹به هر حال، اموری را که خداوند به تقدیر عینی مقدر فرموده، همه جبری هستند و جای اعمال اختیار در آن نیست. اعضا و جوارح جبرا به ما داده شده است، قدرت اختیار، تفکر و انتخاب برای ما جبری است، مقدمات اختیار و موادی که اعمال اختیاری روی آن انجام میگیرد، جبری است. خداوند متعال با تقدیر عینی خود دایره ای را برای زندگی هر فرد مشخص میکند که فعالیت اختیاری - که خود نیز جبرا به ما داده شده است - در درون آن انجام میگیرد. ما درون این دایره مختار هستیم که هر چه میخواهیم بکنیم؛ ولی بیرون از آن از اختیار ما خارج است. به بیان دیگر، اصل اختیار، مقدمات افعال اختیاری و موادی که افعال اختیاری روی آن انجام میگیرد، همه بر اساس تقدیر عینی خداوند - که بر اساس اقتضائات عالم هستی و جهان مخلوق بوده است - جبری هستند، ولی اینکه ما چگونه از اختیار خود استفاده کنیم و آن مقدمات را به کارگیریم و از مواد چه بسازیم، همه در اختیار ما قرار دارد. اما قبل از پرداختن به مسأله «قضای الهی» و نسبت آن با اختیار، ذکر این نکته لازم است که تقدیر به معنای تقدیر عینی، در حقیقت بازگشتش به ایجاد علل ناقصه است یعنی مقدماتی که پیدایش یک پدیده بر آنها متوقف است و به نحوی در تعیین حد و اندازه آن شی ء موثر میباشد که آن را تقدیر آن شیء میگویند. اما علت تامه شیء، اگر چه مستند به خداست، طبق این اصطلاح، «تقدیر» نامیده نمی شود، بلکه «قضا» است که به زودی از آن سخن خواهیم گفت.
بر اساس این تحلیل، تقدیر عینی قابل تغییر است، چون وقتی مقدمات یک شی ء فراهم میشود - اگر مقدمات بعید باشد - هنوز باید چند واسطه دیگر تحقق یابد تا به خود آن پدیده برسد؛ و در این میان ممکن است موانعی پدید آید و جلوی تحقق آن شیء را بگیرد.
با توجه به این نکته معنای بسیاری از روایاتی که در باب تغییر تقدیر است، روشن میشود. از برخی روایات استفاده میشود که بعضی از اعمال انسان تقدیرات را تغییر میدهد. مثلا صدقه دادن موجب دفع بلای مقدر میگردد و یا صله رحم عمر را طولانی میکند. در این موارد، تقدیر عینی اولی آن بود که بر اساس شرایط مخصوص، بلایی نازل شود یا مثلا فردی در سن خاصی با تصادف یا امراض جسمانی فوت کند. اما مانعی مانند صدقه و صله رحم جلوی تحقق بلا و فوت را گرفته و موجب تغییر آن شده است.ادامه⬇️