✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیرسوره مبارکه نساء ادامه آیه(۲۵)🔹
✅و یا به صورت انتخاب دوست پنهانى (وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدان).(۳)
در اینجا ممکن است این سؤال پیش آید که با نهى از زنا با تعبیر غَیْرَ مُسافِحات نیازى به نهى از گرفتن دوست پنهانى (أَخْدان) نبوده است.
ولى با توجه به این که جمعى در جاهلیت عقیده داشتند که تنها زناى آشکار ناپسند است اما انتخاب دوست پنهانى مانعى ندارد! روشن مى شود: چرا قرآن مجید به هر دو قسمت تصریح کرده است.
در جمله بعد، به تناسب احکامى که درباره ازدواج با کنیزان و حمایت از حقوق آنها گفته شد، بحثى درباره مجازات آنها به هنگام انحراف از جاده عفت بدین گونه به میان آمده: و در صورتى که محصنه باشند و مرتکب عمل منافى عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت (فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَة فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ).
🔹نکته دیگرى که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که قرآن مى گوید: اِذا أُحْصِنَّ یعنى اگر آنها محصنه بودند، مجازاتى نصف مجازات زنان آزاد درباره آنها جارى مى گردد .
در این که منظور از محصنه بودن در اینجا چیست؟ مفسران احتمالاتى داده اند:
بعضى آن را به معنى شوهردار، طبق اصطلاح معروف فقهى و طبق آیه سابق.
و بعضى به معنى مسلمان بودن گرفته اند.
ولى با توجه به این که واژه احصان در این جمله دو بار ذکر شده و باید هر دو به یک معنى باشد، و از طرفى زنان آزاد شوهردار مجازاتشان سنگسار کردن است، نه تازیانه، روشن مى شود: تفسیر اول یعنى محصنه، به معنى شوهردار بودن، قابل قبول نیست، همان طور که تفسیر دوم یعنى مسلمان بودن نیز شاهدى ندارد.
حق این است، با توجه به این که کلمه محصنات در قرآن مجید، غالباً به معنى زنان عفیف و پاکدامن آمده است، چنین به نظر مى رسد که آیه فوق نیز اشاره به همین معنى است، یعنى کنیزانى که بر اثر فشار صاحبان خود تن به خود فروشى مى دادند، از مجازات معاف هستند، اما کنیزانى که تحت چنین فشارى نیستند و مى توانند پاکدامن زندگى کنند، اگر مرتکب عمل منافى عفت شدند، همانند زنان آزاد مجازات مى شوند، اما مجازات آنها نصف مجازات زنان آزاد است.
سپس مى فرماید: این ازدواج با کنیزان براى کسانى است که از نظر غریزه جنسى شدیداً در فشار قرار گرفته اند، و قادر به ازدواج با زنان آزاد نیستند (ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ)، بنابراین، براى غیر آنها مجاز نیست.
عَنَت (بر وزن سند) در اصل، به معنى شکستن استخوانى است، که قبلاً شکسته شده، یعنى پس از بهبودى و التیام، مجدداً بر اثر حادثه اى بشکند، بدیهى است این نوع شکستگى بسیار دردناک و رنج آور است، و به همین دلیل عنت در مشکلات طاقت فرسا و کارهاى رنج آور استعمال شده است.
فلسفه این حکم، ممکن است این باشد، که کنیزان مخصوصاً در آن زمان در شرائط تربیتى نامطلوبى به بار مى آمدند و طبعاً داراى کمبودهائى از نظر اخلاقى ، روانى و عاطفى بوده اند، و مسلماً فرزندانى که ثمره ازدواج با آنها بود، رنگ اخلاقى مادر را کم و بیش داشت، و به همین جهت، اسلام طرح دقیقى براى آزادى تدریجى بردگان تنظیم کرده است، تا به این سرنوشت گرفتار نشوند، و ضمناً به خود بردگان امکان داده شود، تا با یکدیگر ازدواج کنند.
البته، این موضوع منافات با آن ندارد که بعضى از کنیزان وضع استثنائى خاصى از نظر اخلاقى و تربیتى داشته باشند; زیرا آنچه در بالا اشاره شد مربوط به وضع اکثریت آنها بوده است و اگر مى بینیم مادر بعضى از بزرگان اسلام کنیز بوده اند از همین نظر است.
ولى باید توجه داشت آنچه در مورد کنیزان در غیر مورد ضرورت ممنوع است، ازدواج با آنهاست، نه آمیزش جنسى از راه مالکیت.
بعد از آن مى افزاید: خوددارى کردن از ازدواج با کنیزان تا آنجا که توانائى داشته باشید و دامان شما آلوده گناه نگردد، به سود شما است (وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ).
و در پایان آیه مى فرماید: و خداوند نسبت به آنچه در گذشته بر اثر بى خبرى انجام داده اید، آمرزنده و مهربان است (وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ).
پی نوشت:
۳ ـ أَخَدان جمع خدن در اصل، به معنى دوست و رفیق است، اما معمولاً به افرادى گفته مى شود که با جنس مخالف خود، ارتباط نامشروع پنهانى برقرار مى سازند و نیز باید توجه داشت: خدن هم بر مرد و هم بر زن در قرآن مجید، اطلاق شده است.
@Nahjolbalaghe2