🍃
✅ادامه شرح و تفسیر خطبه ۱ بخش ۹
💥3ـ نقش دين در زندگى انسان ها
از آنچه در کلام امام(عليه السلام) در اين بخش بسيار پرمعنا آمده، به خوبى نقش دين در زندگى انسانها آشکار مى گردد که اگر پيامبران نبودند شرک و بت پرسى سراسر جهان انسانيّت را فرا مى گرفت و شياطين، آنها را از معرفت خدا و بندگى او باز مى داشتند، چرا که عقل انسانها به تنهايى براى تشخيص همه اسباب سعادت و موانع راه کافى نيست. درست است که عقل نورافکن پرفروغى است ولى تا آفتاب وحى نتابد و همه جا را روشن نسازد تنها با نورافکن عقل که محيط محدودى را روشن مى کند نمى توان اين راه بسيار پرخطر و پرفراز و نشيب را طى نمود.
🌺از اين جا روشن مى شود که «برهماييها» که مسأله بعثت انبيا و ارسال رسل را انکار کرده اند، سخت در اشتباهند. اگر عقل انسان، تمام اسرار درون و برون انسان را درک مى کرد و رابطه گذشته و حال و آينده را مى دانست و در تشخيص خود گرفتار اشتباه نمى شد، ممکن بود گفته شود: درک عقل در همه جا و براى همه مشکلات زندگى اين جهان و آن جهان کافى است، امّا با توجّه به محدوديّت ادراکات عقلى و فزونى مجهولات نسبت به معلومات (آن هم يک فزونى بسيار عظيم و گسترده) پيداست که تکيه بر عقل به تنهايى صحيح نيست.
🔹انکار نمى کنيم که «عقل» يکى از حجّت هاى الهى است و در همين خطبه امام(عليه السلام) به آن اشاره فرموده است، حتّى در روايات اسلامى به عنوان «پيامبر درون» از آن ياد شده، چنان که در حديث معروف امام کاظم(عليه السلام) مى خوانيم که فرمود:
🍃 «اِنَّ للهِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظاهِرَةً وَ حُجَّةً باطِنَةً فَاَمَّا الظّاهِرُ فَالرُّسُلُ وَ الاَنْبياءُ وَ الاَئِمَةُ عَلَيْهِمُ السَّلامُ وَاَمَّا الْباطِنَهُ فَالْعُقُولُ;
🍃 براى خداوند دو حجّت بر مردم است، حجّتى آشکار و حجّتى پنهان. امّا حجّت آشکار، پيامبران و رسولان و ائمه ـ عليهم السلام ـ هستند و امّا حجّت باطن، عقلها و خردها مى باشد».(15)
🔸ولى با اين حال پيداست که اين رسول باطن، رسالت محدودى دارد، در حالى که رسول ظاهر که متکّى به منبع وحى و علم بى پايان خداست رسالتش نامحدود است.
🔻از اين جا، پاسخ سفسطه برهماييها روشن مى شود. آنها مى گويند: آنچه پيامبران براى ما مى آورند از دو صورت خارج نيست: يا عقل ما درک مى کند يا نه، اگر عقل ما آن را درک مى کند نيازى به زحمت پيامبران نيست و اگر درک نمى کند يعنى نامعقول است، قابل قبول نيست، زيرا هيچ انسانى زير بار مطلب نامعقول نمى رود.
اشکالى که در اين استدلال به چشم مى خورد اين است که آنها ميان نامعقول و مجهول، فرق نگذاشته اند. گويى تصوّرشان اين بوده که عقل همه چيز را درک مى کند، در حالى که در اين جا يک تقسيم سه گانه داريم: مطالبى که به ما عرضه مى شود يا موافق با حکم عقل است يا مخالف و يا مجهول. و به جرأت مى توان گفت قسمت عمده مطالب، جزء گروه سوّم، يعنى مجهول است و درست فعاليّت پيامبران در همين بخش است.
🌿اضافه بر اين، ما غالباً در ادراکات عقلى خود نيز گرفتار وسوسه هايى مى شويم که نکند خطا و اشتباهى در آن باشد، اين جاست که تأييد پيامبران و به تعبيرى ديگر تأييد عقل با نقل مى تواند ما را در داده هاى عقلى مطمئن سازد و ريشه وسوسه ها را بخشکاند و به درستى راهى که از آن مى رويم مطمئن سازد.
🔷4ـ در هر عصر و زمانى حجّتى لازم است
در تعبيرات مولا نيز اين نکته به چشم مى خورد که تأکيد مى فرمود:
🍃 خداوند هرگز خلق خودش را از حجّت و هادى و راهنما خالى نگذاشته است; خواه پيامبرى بوده باشد يا کتاب آسمانى بازمانده از پيامبران يا امام معصوم و يا سنّت و سيره و روش آنان.
جالب اين که کتاب آسمانى و پيامبران ـ در کلام امام(عليه السلام) ـ در کنار هم قرار گرفته اند و حجّت الهى و سيره معتبر در کنار هم.
آرى، همراه هر کتاب آسمانى بايد پيامبرى باشد تا آن را دقيقاً تبيين و علاوه بر تبيين، در عمل پياده کند و در ادامه راه، همراه سنّت پيامبران بايد وصىّ و امامى باشد تا ميراث پيامبران را حفظ و در تحکيم و اجراى آن بکوشد.
اين همان چيزى است که اعتقاد ما بر آن است و در حديثى از امام صادق(عليه السلام) وارد شده:
🍃«لَوْ لَمْ يَبْقَ فِى الاَرْضِ اِلاَّ اثْنانِ لَکانَ اَحَدُهُما الْحُجَّة;
اگر در روى زمين جز دو نفر نباشد يکى از آن دو، حجّت الهى و امام ديگرى است».(16)
🔸و نيز همان است که امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) در کلمات قصار همين نهج البلاغه فرموده است:
🍃 «اَللَّهُمَّ بَلى لاتَخْلُوا الاَرْضُ مِنْ قائِم للهِ بِحُجَّة اِمّا ظاهِراً مَشْهُوراً وَ اَمّا خائِفاً
مَغْمُوراً لِئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَ بَيّناتُهُ».(17)
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه