۳۹ به نام الله و به یاد الله سلام به شما خواهران محترم جلسه سی و نهم است که با موضوع بانوی با حیا در خدمت شما هستیم. موارد حیای زن را از آیات و روایات بیان می‌کردیم. در جلسه قبل بیان شد که زن با حیا بدون نیاز و ضرورت از خانه خارج نمیشه. 7⃣3⃣ در جایی که ضرورت دارد زنی از خانه خارج بشود مثلاً برای تحصیل ، برای تفریح، برای خرید کردن که ی لباس بخره، برای زیارت کردن امامزاده یا و رفتن به مسجد سعی میکنه با مرد محرمی همراه بشود. مانند پدرش، برادرش، شوهرش یا مثلاً با مادرش که بالاخره سنش از او بیشتره همراه بشود. در این صورت این خانم کمتر مورد نگاه و توجه مردان غریبه و احیاناً مردان هرزه قرار می‌گیرد و امنیت روانی زن بالا می‌رود. در روایت آمده است که حضرت زینب سلام الله علیها شب ها برای زیارت مرقد پیامبر صلوات الله علیه می رفتند با این که فاصله خانه خانم تا مرقد پیامبر فاصله کمی بود - حالا شاید چند تا کوچه بیشتر نبود- امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام هم ایشان را همراهی می کردند. یعنی حضرت زینب تنها نمی رفتند، امام حسن از پدر بزرگوارشون پرسیدند که چرا شمع کنار مزار را وقتی خواهرم می آید خاموش می کنید؟ (ظاهراً در آن ایام امام حسن سن کمی داشتند) امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: از این ترس دارم که مرد نامحرمی به خواهرت زینب نگاه کند، به همین خاطر شمع کنار مزار رو خاموش می کنم. بعضی از خانم ها تنهایی به پزشک مرد مراجعه می‌کنند. بنده شنیدم که خانمی تنهایی رفته پیش دندانپزشک مرد. خوب این از موارد کم حیایی هست. یا خانمی برای آموزش راهنمایی و رانندگی پیش مرد نامحرمی رفته، بدون اینکه شوهرش یا برادرش داخل اون ماشین حاضر باشند. در روایات ما هم آمده که مسافرت کردن زن از یک شهر به شهر دیگر بدون داشتن مرد مَحرم ، مکروه است، هر چند زنان دیگه ای هم حاضر باشند . مثلاً یک خانمی سوار ماشین شخصی بشه از یک شهری به شهر دیگر برود ، تا به دانشگاه خودش برسد . یک آقایی از بنده پرسید دخترم ابتدای روستا می ایستد تا ماشین های عبوری او را به دانشگاه شهر ببرند، دوست دارم زمینم را بفروشم ماشینی تهیه کنم تا خودم او را ببرم و بیارم . ولی زمین روز به روز رشد میکنه ولی ماشینی که من بخرم روز به روز افت می کند، حاج آقا چه کنم ؟ گفتم : امنیت روانی خودت و دخترت و اینکه خیالت راحت باشه او به دانشگاه میره، تنهایی نرود ، از قیمت اون زمین مهمتره ... زمینش رافروخت . ماشینی تهیه کرد و بعد از چند ماه به بنده گفت الان خیال خودم و دخترم راحت شده است.