درها را باز بگذارید ۲۱۰ سال پیش از میلاد مسیح فرمانده چینی با نام لشکریان شرا از رودخانه یانگ تسه عبور داد تا به ارتش سلسله چین یورش ببرد سربازانش که شب را در کرانه های رودخانه اتراق کرده بودند صبح در حالی از خواب پریده اند که درکمال وحشت و هراس کشتی های خود را طعمه آتش دیدند شتابان ساز و برگ نظامی خود را به تن کردند تا دشمن غدار را بتارانند اما زود دریافتند که این خود ژنرال بوده است که کشتی ها را به آتش کشیده شد و علاوه بر آن دستور خرد کردن تمام دیگ ها و قابلمه ها را نیز داده است ژنرال اینگونه برای سربازانش توضیح داد که بدون دیگ و کشتی حالا دیگر دو گزینه بیشتر ندارند یا پیروز شوند یا نابود داستان ژیانگ یو از این منظر قابل توجه است که کاملاً بر خلاف رفتار به‌هنجار بشری است به صورت طبیعی ما تاب و تحمل بستن درها بر روی گزینه های جایگزین خود را نداریم به بیان دیگر اگر هر کدام از ما به جای ژنرال بودیم بخشی از لشکر را به صیانت و محافظت از کشتی ها می گذاشتیم تا در صورت نیاز به عقب نشینی کاسه چه کنم به دست نگیریم اگر بخواهیم در بافت دنیای امروز بنگریم همه ما بی امان در تلاشیم تا تمام گزینه های خود را روی میز نگه داریم کامپیوتری با امکانات کامل میخریم تا نکند خدای ناکرده روزی از یکی از امکانات فوق پیشرفته محروم بمانیم کودکانمان را در هر فعالیتی که فکرش را بکنید ثبت‌نام میکنیم تا مگر یکی از آنها با جرقه‌ای علاقه آنان را به تکواندو پیانو ژیمناستیک زبان فرانسه یا باغبانی ارگانیک مشعل سازد شاید دائماً حواسمان نباشد اما در هر یک از این موارد اعطای یک چیز را به خاطر این گزینه ها به لقایش می بخشیم و به آن پشت پا میزنیم کامپیوتری می خریم که امکاناتی بسیار بیشتر از نیاز ما دارد در مورد کودکان زمان و وقت آنها و خودمان را تلف می‌کنیم و نیز این احتمال را که آنها بتوانند در یک فعالیت واقعاً پیشرفت کنند و سرآمد شوند را صرفاً به این خاطر که تلاش داریم در طیفی از فعالیت‌ها سررشته‌ای داشته باشند از بین می بریم چگونه میتوانیم خود را از غل و زنجیر این خواسته نابخردانه برای دویدن در پی گزینه‌های پرت و پلا برهانیم؟ فیلسوف معروف در سال ۱۹۴۱ کتابی نوشته به نام به گفته وی در مردم سالاری امروزی مردم فقدان فرصت ها نیست بلکه فراوانی گیج‌کننده آنها است به ما دائماً متذکر می‌شوند که می توانیم هر کاری می‌خواهیم انجام دهیم و هر کسی که بخواهیم می‌توانیم بشویم مشکل فقط پوشاندن جامعه حقیقت به این رویاست ناچاریم خود را در هر تعداد مسیری که ممکن است بپرورانیم تمام جنبه‌های زندگی را محک بزنیم به عبارت دیگر گویی باید تمام درها را به روی خود گشوده نگه داریم و دائم از این در و آن در بشویم ما یک اجبار درونی نابخردانه برای باز نگاه داشتن درها داریم فطرت ما چنین است و گریزی از آن نیست باید از جوامع و محافل که وقت ما را ضایع می کنند خارج شویم و دست برداریم از فرستادن کارت تبریک اعیاد برای کسانی که دوستان جدیدی برای خود گرفته‌اند و به سبک زندگی های دیگری روی آورده اند باید بنشینیم و کلاه خود را قاضی کنیم و ببینیم آیا برای تماشای بسکتبال بازی گلف و اسکواش و کنار هم نگه داشتن خانواده وقت داریم؟ ای بسا باید یکی از این ورزش ها را ببوسیم و کنار بگذاریم زیرا از ما انرژی و تعهدی را می ستانند که باید خرج درهایی بشوند که بی‌تردید باید باز بمانند 📚 کتاب نویسنده: 🆔 https://eitaa.com/Fish_Nevis