💚
💚💕
💚💕💚
💚💕💚💕
💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕
💚💕💚💕💚💕💚
💚💕💚💕💚💕💚💕💚
#خدای_مهربان_من❤️
✍نویسنده
#لواسانی(حبیب الله)
#قسمت_۳۴۸
علی شروع کرد با زبان فرانسوی با راننده صحبت کردن که راننده فارسی جواب داد
_میبرمتون یه هتل خیلی خوب
علی خوشحال از اینکه راننده ایرانیه گفت
_شما ایرانی هستید؟
راننده سر چرخوند سمت علی
بله منم ایرانی هستم شما برای چی اومدین کانادا، اقامت گرفتین؟
علی جواب داد
_نه اقامت نگرفتیم اقوام خانمم کانادا هستند اومدیم برای دیدارشون
_خوبه بهتون خوش بگذره
علی ازش پرسید
_چند ساله تو این کشور زندگی میکنی
جواب داد
_ده سال
_از زندگی در اینجا راضی هستی؟
آهی کشید
_چی بگم
_تو ایران شغلتون چی بود
_کارگاه کفاشی داشتم
اون موقع که تو ایران بودی درآمدت بهتر بود یا الان
سریع به تاسف تکون داد
_تو ایران برای خودم برو بیایی داشتم خونه و ماشین داشتم تو شمال ویلا خریده بودم تابستونها میرفتیم اونجا یک ماه یک ماه میموندیم زنم هی نشست زیر پام اینجا خوب نیست همش گرونیه ما آزاد نیستیم هی گفت و گفت و گفت تا اینکه هرچی داشتیم فروختیم اومدیم تو این کشور، فقط تونستم این تاکسی رو بخرم الان مستاجرم از صبح تا شب کار میکنم که بتونم مایحتاج مواد غذایی خونه رو بخرم و کرایه خونه رو بدم همین
_چرا برنمیگردی ایران از اول شروع کنی
سری به تاسف تکون داد
_انقدر که زنم به فک و فامیل دروغ گفته روی همچین کاری را نداریم
_اینجاهم که هر روز بدتر از دیروزه
_دیگه چیکار کنم از اول اختیارم رو دادم دست زنم...
.سلام
عزیزانی که تمایل دارند رمان رو کامل بخونن میتونن با پرداخت ۵۰ هزارتومان این رمان رو دریافت کنن😍
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید تا لینک کانال وی آی پی را دریافت کنید 🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام⛔️
جمعه ها و ایام تعطیل داستان نداریم
💚💕💚💕💚💕💚💕💚