🏴🏴🏴🏴🏴 آسوده شدم خصم ستمکار مرا کشت یک بار مگو که صدبار مرا کشت گه روز مرا برد پیاده سوی مقتل گه تیغ کشید و به شب تار مرا کشت بردند به مقتل ببرند آل علی را داغ غم صد لاله بی خار مرا کشت