📖 شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست که آنچه در سر من نیست بیم رسوایی ست چه غم که خلق به حُسن تو عیب می‌گیرند همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب که آبشارم و افتادنم تماشایی ست شباهت تو و من هرچه بود ثابت کرد که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی ست کنون اگرچه کویرم، هنوز در سر من صدای پر زدن مرغ های دریایی ست 🔸 🔹 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔹@NasimeAdab🔹