خودش نیست، مادرش که هست..!
گدایی هر سال به در خانه قمر بنیهاشم (ع) میآمد و خرجی سالانهاش را یکجا میگرفت. آن سال هم آمد و با چشمانی پر از امید به در خانه زد. اما این بار، با چهره غمگین اهل خانه روبرو شد. به او گفتند: مگر خبر نداری؟ آقای ما را شهید کردند...
با شنیدن این خبر، سرش را پایین انداخت، خواست برود؛ در همین لحظه، خانمی از خانه بیرون آمد، خرجی سالانهاش را به دستش داد و گفت: عباس(ع) نیست، مادرش که هست...
꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂
کانال فرهنگےهنرے نسل ظهور
https://eitaa.com/Nasle_zohoor59
꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂