#روضه
#جمعه_های_دلتنگی
بانوای حاج
#محمدرضابذری
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ
فی هذِهِ السّاعَةِ وَفیکُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً
حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلا
بیا آقا
ای خواهش ندبه صبح جمعه ها
آقا بیا
غبار غم نشسته رو آئینه هت
نفس نمونده دیگه توی سینه ها
آقا بیا
به چشمای منتظر کنعانیا
به اشکای سه شنبه های جمکران
آقا بیا
بیا آقا
یه دنیا حرف تو دلمه صاحب عزا
بیا آقا
مردم چقدر ناله زدن متی ترانا و نراک
خیلیاشون آخر شدن اسیر خاک
ترسم اینه
منم تورو ندیده از دنیا برم
یعنی میای تو لحظه های آخرم
آقا بیا
ببین آقا خسته شدم دیگه از این فاصله ها
بیا آقا
گفتی حسین لاندبنک صباح و مساء
برا تن عریان رو خاک گرم کربلا
گفتی حسین خون گریه میکنم برای روضه هات
برای عمه زینبو مخدرات
یابن الحسن...
بسم الکریم... مَن هوَ إحسانُه قَدیم
ما را نگار، کرد به میخانه اش مقیم
بوی لباس خونی ارباب می رسد
صوت حزین مادر سادات.... بگذریم
من آمدم که با همه ی روسیاهی ام
راهم دهید با همه ی پرگناهی ام
اصلا خودت بگو که چه خاکی بسر کنم؟
یک روز اگر برانی و من را نخواهی ام
اشکم چکید و سنگ دلم را لطیف کرد
نام حسین شغل مرا هم شریف کرد
غفلت زده به ماه عزا آمدم ولی
... زهرا رسید و کار مرا هم ردیف کرد
از سوی فاطمه که به سائل نظر شود
چشمش میان روضه ی ارباب تر شود
عاشق اگر که گرسنه بخوابد عجیب نیست
هیهات بی حسین شب ما سحر شود
ازخاک قتلگاه برایم بیاورید
در روضه اشک و