گ ببین بچه سه ساله سر زخمی بغل کرده. آروم آروم لبش رو رو لب بابا گذاشت،شروع کرد لب بابا رو مکیدن، همینطوری آروم آروم سرش رو زمین گذاشت،صورت رو صورتش بود،اینقده گریه کرد دیدند،آخرهای گریه دستش باز شد،سر غلتید یه طرف رقیه یه طرف، ای حسین………
چقدر زخمی ِ چشمات بمیرم برات
چقدر خونی ِ لبهات بمیرم برات
شبیهه خودم پریشون و پر خون ِ موهات بمیرم برات
حالا بعداز اون همه عذاب توی آغوشم یکم بخواب
به چشم کسی خواب نیومده بعد از اون مجلس شراب
ناله میزم وای وای کریه میکنم های های
نگفته بودی با سر میای بابا نگفته بودی با سر میای
هرکی هر جا نشسته صدا بزنه یا حسین………