علی که مست طواف است در مدار خودش علی که آمده دنیا به اختیار خودش نداشت گوشهء چشمی به ثروت عالم علی است صاحب دنیا به اعتبار خودش بجز لباس خشن بر تنش نیامده است نبرده سهمی از آن تخت نونوار خودش تنزلش به زمین حکمتی ندارد جز سلوک و درک مقامات، در جوار خودش مشخص است ز معراج، مصطفی علی است مشخص است که بوده خودش کنار خودش اگرچه خاک درش کار آفتاب کند ابوتراب شده حیدر از غبار خودش نوشته اند علی را مسبّب الاسباب نداشت تکیه بجز تیغ ذوالفقار خودش همان دمی که ز جا کَنده شد درِ خیبر ندا رسیده که این معجزه است کار خودش به سمت دشمن او شعله می کشد آتش اگر غضب کند از سمت و سوی نار خودش خدا کند که نگیرد پَر علی به کسی و یا اگر که بگیرد کَند مزار خودش هزار عبدود از مرتضی گریزانند چه ضربه ای زده بر خصم نابکار خودش بگو به رکن یمانی علی کِی آمده است! کسی که رفته ز دنیا سرِ قرار خودش