پدرم به اندازه وسع و‌ تواناییش از درامد حلالی که زحمت زیادی براش کشیده بود اینارو تهیه کرده چطور دلتون میاد این میزان از وسایل رو بی ارزش بدونید اما همچنان زخم زبونها ادامه داشت و هرروز به یکی از وسایلم ایراد میگرفتنذ... یه بار که مادرش تلویزیون جدید مارک خارجی خریده بود کلی تعریفشو کرد اما همون روز اول که به برق زدند سوخت و فرستادند نمایندگی... یه بار یخچال عوض کردند اونم بعد مدتی خراب شد جالبه که اصلا به این فکر نمیکردند شاید اه منه که دامنشون رو گرفته... لابد مثل همیشه فکر میکردند بخاطر چشم زخم و حسادت بقیه‌ست... یروز مادرشوهرم گریون اومد سراغ همسرمو گفت چه نشستی که خواهرت بدبخت شد... ادامه دارد کپی حرام