زمانی که هادی در منزل ما کار لوله‌کشی می‌کرد او را بهتر شناختم. بسیار با ایمان بود. حتی یک بار ندیدم که در منزل ما سرش را بالا بیاورد. چند بار خانم من، که جای مادر هادی بود، برایش آب آورد. هادی فقط زمین را نگاه می‌کرد و سرش را بالا نمی‌گرفت. من همان زمان به دوستانم گفتم: من به این جوان تهرانی بیشتر از چشمان خودم اطمینان دارم. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ☫ به قرارگاه سواد رسانه ای امام رضایی ها بپیوندید👇 https://eitaa.com/gharagahSvadRsanyamamRzaeha