دو پرسش تا گور! خیلی وقت است که دو تا پرسش دارم که فکر می‌کنم هیچ‌وقت جوابشان را پیدا نکنم و همین‌طور ناکام با خودم به گور ببرمشان (البته بعد از ۱۲۰ سال و مرگ همه‌ی دشمنان بالفعل و بالقوه‌ام): یکی‌اش این است که در صحنه‌هایی از سریال‌های ایرانی که دو یا چند بازیگر در پس‌زمینه نشان داده می‌شوند در حال گفتگو، بدون اینکه دیالوگشان را ما بشنویم و بدون اینکه در روند ماجرای پیش‌زمینه دخالتی داشته باشند؛ دارند دقیقاً چی دارند به هم می‌گویند؟ دومی این است که وقتی اعلیحضرت روحانی در جمع وزرایش دارد علل نابسامانی‌های اجرایی کشور را بیان می‌کند و همه را مقصر می‌داند غیر از خود و دولت محترم را؛ وزرای حاضر چه فکری درباره‌ی او و حرف‌هایش می‌کنند؛ مخصوصاً وقتی با شنیدن بعضی جملات لبخند محوی می‌زنند یا سر جایشان، جا به جا می‌شوند یا به همدیگر نگاه می‌کنند یا به آسمان نگاه می‌کنند یا خیره به ایشان نگاه می‌کنند و پلک هم نمی‌زنند؟ اگر کسی پاسخ را می‌داند لطفاً هر چه زودتر اطلاع دهد و خانواده‌ای را از نگرانی دربیاورد. چون دم عید است؛ لطیفه‌ای یادم آمد که البته ربطی به متن بالا ندارد؛ فقط برای اینکه حال و هوای مجلس عوض شود عرض می‌کنم. می‌گویند در مجلسی یک‌دفعه به قول جناب سعدی (گلستان، باب دوم، اخلاق درویشان) «بادی مخالف در شکمی پیچیدن گرفت و طاقت ضبط آن نداشت و بی‌اختیار صادر شد» و فضا را معطر کرد! فاعل پیدا نبود؛ رندی به سابقه‌ی خصومتی که با یکی از حاضران در مجلس داشت، فرصت را مغتنم شمرد و رو به وی کرد و گفت: جناب خود را کمی کنترل می‌فرمودید! همه زدند زیر خنده. طرف گفت: خوشحالم که حداقل در این مجلس پیش یک نفر روسفیدم. پرسیدند: کی؟ گفت: همان که کرده است و خود داند. جیم جواتی لينك يادداشت در پايگاه خبري بيان ما http://www.bayanema.ir/note/67598/%D8%AF%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4-%DA%AF%D9%88%D8%B1