گلچین نکته های ناب
🌴📚🌴 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ #قسمت هیجدهم رواے سید مجتبے حسینے ساعت ۱۱ است با خانم جمالی
بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ نوزدهم روای رقیه خیلی از رفتار آقای حسینی ناراحت شدم چرا اونطوری رفتار کرد رسیدم خونه -مامان مامان حسنا:سلام خواهرشوهر جان مامان خونه نیست -إه عروس گلی خوبی؟ حسنا: مرسی معراج چه خبر؟ -سلامتی شب بریم هئیت ؟ حسنا:بله بریم حاج آقای من مداحه -من فدای حاج آقای شما بشم 😍😍😍😍 حسنا:شوهرمنه 😂😂😂 -داداش منها 😁😁😁😁 حسنا:رقیه مامان رفته پیش پدر ناهار نمیاد حسین آقاهم گفت سپاهه تا ساعت ۴ بعدش میره هئیت بیا ما ناهار بخوریم استراحت کنیم بعد میریم هئیت -باشه ناهار خوردیم من رفتم تو اتاقم استراحت حسناهم رفت تو اتاق حسین همه فکرم درگیر آقای محمدی و آقای حسینی بود ساعت ۵:۳۰بود با صدای آلارم گوشی بلند شدم -حسنـــــــــــــــــــــا عــــــــــــــــــــروس گلی پاشو حسنا درحالی که خمیرازه میکشید باشه بریم ‌-بچه تو هنوز خوابی برو حاضر شو وارد حیاط هئیت شدیم بچه هارو از دور دیدم یه خانمی به سمتم اومد خانم:ببخشید خانم جمالی -بله خودم هستم شما خانم:خواهر آقای محمدیم - بفرمایید خانم محمدی:حقیقتش میخاستم ازتون برای برادرم خاستگاری کنم همون موقعه آقای حسینی واردحیاط شد دستش مشت کرد و گذر کرد -خانم محمدی شرمنده من قصد ازدواج ندارم یاعلی نویسنده بانو....ش 🌴📚🌴📚🌴