برایت شعر گفتن کار من نیست توان از تو گفتن در سخن نیست همه پروانه در گرد وجودت کسی مثل تو شمع انجمن نیست شبیه گل شدی پرپر در این دشت به جز عطر تو در ذهن چمن نیست برای عاشقان دل شکسته به غیراز غصه و درد و محن نیست شهید راه حق گشتی و دیدم که بی یاور شهید بی کفن نیست تو رفتی خنده از لب های ما رفت نشاطی بعد تو در مرد و زن نیست به ماثابت شده با رفتن تو شهادت لایق هرجسم و تن نیست غزل گنجایش نامت ندارد بگویم مثنوی ،تا جان فزاید تو شیر بیشه این سر زمینی تو بر انگشتر دنیا نگینی یگانه گوهری و مرد مردی که با خونت وطن را زنده کردی تو بر ملک وطن بودی وفا دار نخواهد دید دنیا چون تو سر دار روانت شاد ای مرد دلاور که بودی پیرو فرمان رهبر توئی تنها دلیر هر زمانه همیشه مانده نامت جاودانه 🌴❄️🏴❄️🌴