✴️ دوران جدید قدرتنمایی ایران
🔸خروج امریکا از افغانستان بدون شک شکستی بزرگ برای امریکا، غرب و سایر همپیمانان واشنگتن بود که با شعار مبارزه با تروریسم و البته، شعار «با ما یا علیه ما» از سال 2001 شروع شد و هنوز هم به شکلهای مختلفی ادامه دارد. امریکا سرمست از قدرت اقتصادی اواخر قرن گذشته و سقوط بلوک شرق در فکر ایجاد یک فرماندهی متمرکز برای جهان برآمد که خروجی آن ایجاد 800 پایگاه نظامی در دهها کشور جهان بود که بودجهای فراتر از بودجه معمول پنتاگون را میطلبید. امریکاییها سپس با معرفی «محور شر» نیات بعدی خود را هم علنی کردند اما دو دهه زمان لازم بود تا مشخص شود که چه کسی پیروز این میدان است.
🔸خبرنگاری جوان در رسانههای ایران بودم و البته دانشجوی ارشد در یکی از دانشگاههای تهران؛ رفت و آمدها، نشستها و جلسات در مورد جنگ داغ بود و به حکم شغلم دهها گفتوگو با افراد شناخته شده، کارشناس و متخصص این حوزه انجام دادم. بسیاری را خودم سانسور میکردم و برخی را هم خودشان و بخشی را هم مدیران رسانه و آن چیزی که دست مخاطب میرسید فقط پوست سیب بود. خیلی از آقایان مدعی آن روزها مرعوب شده بودند و میگفتند که باید با امریکا مذاکره کرد، امریکا افغانستان را گرفته، عراق را هم میگیرد و بعد از آن به سراغ ما خواهد آمد و البته راست هم میگفتند، نقشه و طرح امریکاییها همین بود.
🔸حتی یک استادی داشتیم که مدعی بود امریکا به عراق حمله نمیکند و اگر حمله کرد قول داده بود گوشش را ببریم، بعد از عید قیچی و بشقاب بردم که گوشش را ببرم و هنوز هم خاطره آن روز یادش است. اما قرار نبود دنیا به آن سمتی که امریکا میل داشت برود، اشغال افغانستان و آرامش چند ماههای که امریکاییها در آن کشور داشتند (به دلیل ترس و وحشت بسیار زیاد پاکستان و البته همکاری نزدیک اسلامآباد با واشنگتن برای دریافت کمکهای اقتصادی و نظامی، وضعیت نابسامان روسیه که به تازگی رئیسجمهور جدیدی پیدا کرده بود، ریسکناپذیری چینیها در برابر قدرت آن روز امریکا و البته وادادگی کشورهای آسیای مرکزی) طمع حمله به عراق بیشتر شد.
🔸نیاز به گفتن نیست که هر چه زمان میگذشت همه کشورهای بالا آرام آرام تغییر رویه دادند، درجا زدن امریکا در باتلاق عراق و افغانستان و پس از آن شکلگیری بحران جهانی سال 2008 مهمترین قدرت امریکا که حوزه اقتصادیاش بود را به تحلیل برد. در مقابل، همه این کشورها در یک رابطه معکوس قدرتمندتر شده و حرفهای بیشتری برای گفتن داشتند. با تثبیت بیشتر قدرت در کشورهای آسیای مرکزی، رفتار آنها هم تغییر کرد، قرقیزها عذر امریکاییها را خواستند، پاکستان رهبران طالبان را دوباره جمع کرد، چین و روسیه نیز فضای بیشتری برای فعالیت پیدا کردند و بیش از پیش در برابر خواستههای امریکا ایستادند.
🔸وضعیت ایران هم به صورت واضحی خوب بود، پیروزی مقاومت در جنگ 33 روزه و پس از آن درگیریهای غزه و گیر افتادن امریکا در باتلاق عراق باعث گسترش نفوذ کشورمان شد. شروع جابجایی قدرت در جهان عرب برخلاف انتظار کاخ سفید زمینهای برای قدرتگیری جریان اخوانی نشد، بلکه مداخله آنها عاملی برای ورود بیشتر ایران و قدرتنمایی روزافزون در ساحت منطقهای شد. این حضور و نفوذ باعث شد تا معادلات سال 2001 با گذشته زمان تغییر کند، این معادلات با تماسهای به موقع ایران با همه گروههای صاحبنفوذ در سطح منطقه به نفع تهران تغییر میکرد و این موضوعی بود که امریکاییها را آزار میداد.
🔸تحریم، تهدید، فشار و محاصره اقتصادی جای حمله نظامی به ایران را گرفت، در حالی که ایران در منطقه گلوی امریکا را به گونهای فشار میداد که آنها ناچار بودند دست به رفتارهای پرهزینهای بزنند، اما ایران با موفقیت طرحهای امریکا علیه خودش را خنثی میکرد. امریکا تلاش کرد تا با شکل دادن داعش و دیگر جریانهای تکفیری و تروریستی مقاومت را از درون منهدم کند، اما این رفتارها باعث گسترش فضای قدرت برای ایران شد، همه داستان شکلگیری حشد الشعبی، دفاع وطنی سوریه، فاطمیون، زینبیون و... را میدانید و اینکه هر آنچه امریکا در سوریه و عراق پسانداز کرده بود، سوخت شد.
🔸در افغانستان هم امریکا با انتقال صدها تن از اعضای افغانی و پاکستانی داعش از عراق و سوریه به افغانستان تلاش کرد تا محیط این کشور را هم برای ایران ناامن کند، اینجا نیز ایران به جای تکیه به دولت مزدور غنی، با اطلاع او و دولتش به طالبان کمک کرد تا بساط داعش جمع شود. حالا با رفتن امریکا از افغانستان، فضای قدرت ایران بیشتر شده و ابزارهای سنگین نظامی و امنیتی که برای کنترل امریکا در افغانستان مشغول بودند، آزاد میشوند و به غرب کشور منتقل خواهند شد. دوران جدیدی برای قدرتنمایی ایران فرارسیده است.
@syriankhabar