✴️ تجربههای تلخ و شیرین خبرنگاری/1
🔸نوشتن از خبرنگار شاید کار آسانی باشد و بسیاری خبرنگار و خبرنگاری را شغل آسانی میدانند که فقط کارش نوشتن است، نوشتن از رویدادها و البته آنچه که این روزها در مملکت ما شایع است، تعریف دادن و مجیز گفتن مسوولان و اهل قدرت. این همه چیزی است که برخی از خبرنگار جماعت سراغ دارند و میدانند و اما اگر با خود این قشر از جامعه صحبت کنید، متوجه خواهید شد که دردشان به اندازه ثانیه ثانیه زجری که میکشند است و به قول معروف، «از داخل خودشان را کشته و از بیرون مردم را» و این شیوه زندگی آنها است که در ایرانِ ما ادامه دارد.
🔸نمیدانم اولین خبرنگار به تعریف امروز چه کسی بود، اما این را میدانم که بخشی از کار رسولان الهی هم اطلاعرسانی بوده است و البته همه ماموریت آنها آگاهیبخشی بوده، آگاهیبخشی از خیر و شر، زشت و زیبا، دنیا و آخرت و اینکه خالق چه کسی است و مخلوق چه باید کند. اولین باری که خودم خبر نوشتم 27 سال پیش بود، در دهاتمان خبرنگار هفته نامه پیام روستا بودم و هنوز هم اولین خبری که روستایمان در آن نشریه منتشر شد را در ذهن دارم و از آن روز تا به امروز هر جایی کار کردهام، هیچ وقت از خبر نوشتن دور نشدهام.
🔸21 سال است که به صورت کامل شغلم خبرنگاری است، یعنی رسماً خبرنگارم و به عبارت بسیار بهتر، روزنامهنگار و عشق و علاقهای که به این کار دارم از حد و وصف خارج است. در این 21 سال در تقریباً همه نشریات درجه یک کشور نوشتهام و قلم زدهام، بیش از 100 هزار خبر، گزارش، تحلیل و مصاحبه را تایپ کردهام (در همین جا 27 هزار خبر و گزارش وجود دارد) و شاید از معدود افراد هم نسل خودم باشم که خبرنگار باقی ماند و با زندگی سخت و محدود، با زندگی پر از مشکل و درد این حرفه همچنان اموراتش میگذرد و راضی است به رضای خدا.
🔸در طول این 21 سال بسیاری از افرادی که همکارم بودند یا کار خبرنگاری را بوسیدند و گذاشتند کنار یا آنکه به دنبال کار نان و آبداری رفتند و مانند بسیاری دیگر که امروز هم خبرنگار فلان جا هستند و هم مسوول روابط عمومی فلان نهاد و سازمان و وزارتخانه، مدعی خبرنگاری هستند یا مانند گروهی دیگر که شب و روزشان بدون رانت نمیشود حتی یک خبر را بدون پاداش نمینویسند. بسیاری دیگر نیز کشور را ترک کردند و برای لقمه نانی در حال قلمفروشی به دشمنان این آب و خاک هستند. هر چند برخی را همواره سرزنش میکنم، اما عده معدودی را در این زمینه نه!!
🔸امروز روز خبرنگار است و بدون شک بسیاری هنوز فرق خبرنگار را با گزارشگر نمیدانید. این روزها بسیاری از کسانی که شغلشان گزارشگری است، عنوان خبرنگار را یدک میکشند و بر عکس خبرنگاران نانشان هم در روغن است. کافی است دوربین و میکروفن به دوش و به دست راهی اداره و نهادی شوند و یک گزارش دو دقیقهای بگیرند... بقیه را حتماً میتوانید حدس بزنید. داشتیم کسانی که از همین قِبَل وام قرض الحسنه چند میلیاردی یا مشاورههای چند ده میلیونی گرفتند و حتی مزخرفاتی را بنام کتاب نوشتند و قیمت نجومی زدند و یک جا از آنها خریدند و تا دلتان بخواهد از این دست آدمها بسیار داریم.
🔸اما خبرنگار دشمن بسیار دارد، اصحاب قدرت، صاحبان زور بزرگترین دشمنان این جماعت هستند. چون زور دارند، قانون هم حامی آنها است و چون در قدرت هستند و زورشان میرسد اگر شما را به محکمه نکشانند بدون شک کاری میکنند که از نان خوردن بیفتید و خودم تجربه موارد متعددی از آن را دارم، آنقدر که یک بار به شکایت یک صاحب قدرت، قاضی نادان چشمش را بست و برایم چهار سال حبس، تبعید، ممنوعیت از نوشتن، شلاق و جریمه چند میلیونی نوشت و بعد دادگاه تجدیدنظر هم بدون آنکه پروند را بخواند دو سال حبس قطعی صادر کرد و فقط قضات باتجربه دیوانعالی کشور بودند که فهمیدند باید به جرم حیوانآزاری (چون آن قاضی نادان به آن ماده استناد کرده بود) باید حبس بکشم که رای را نقض کردند...
🔸هر کدام از شماها بدون شک در محیط پیرامونی خود افرادی اینچنین را سراغ دارید اما پس از 23 شکایت متعدد در طول این چند سال یک بار هم کوتاه نیامدم و نوشتم. با تمام اجحافی که در حقم شد، از کشورم دفاع کردم و به جای رفتن به خارج در همین ایرانِ خودم ماندم. با کمترینها ساختم با مشکلات و دردسرها... خبرنگاری شغل بسیار پر دردسری است و اگر بدشانس باشید و مثلا در فلسطین زندگی کنید سرنوشتتان در نهایت گلوله نظامیان اسرائیلی است یا در ترکیه زندان.
@syriankhabar