ساختم و یافتم طوق سخن بافتم /اهل سخن کس نبود هرچه که پرداختم /بی کس و عاشق سوار برده به یک سو نگار/عمر گران مایه بود بهر تو من باختم /سوخته شمع دلم آتش عاشق بسوز/ذوب تن خسته تا من به خودم آختم /هسته ی مرکز پدید عاقبت کار دید /سوی دو چشم دلم در طلبت بافتم /پیک صبوری مگر بوده تورا در غزل /گفت چرا در عمل هر چه کنم باختم /قصه غصه نگفت هرچه بگویم نخفت /مست سراب است هیچ باتو مگر ساختم /شب شدوآن نازنین عکس قمر را ببین /شوق جوانی بیارگم شده را یافتم(م.خ)
https://eitaa.com/Ostadkhosravi