هدایت شده از یک فنجان آرامش
جهان درخت بدون جوانه‌ای شده است که طعمهٔ طمع موریانه‌ای شده است به گریه سنگ به هم می‌زنند و می‌خندند بیا ببین که چه دیوانه‌‌خانه‌ای شده است «امیدواری بهبود» را چه توصیفی جز اینکه دلخوشی کودکانه‌ای شده است به شیر در دل آتش نگاه کن که چه تلخ مطیع شعبدهٔ تازیانه‌ای شده است دلی که در فلک سعد بال و پر می‌زد کنون فلک‌زدهٔ آب و دانه‌ای شده است غمی که چشم جهانی بر آن گریسته بود به گوش مردم بی غم ترانه‌ای شده است وفا خیال و محبت فریب و عشق دروغ رفیق، گمشدهٔ بی‌نشانه‌ای شده است گمان یافتن کیمیای خوشبختی برای عهد شکستن بهانه‌ای شده است نه قدر لطف، نه رسم وفا، نه حق نمک گلایه نیست ولی بد زمانه‌ای شده است 🌱