💔 داستان خواندنی توبه مرد بنى اسرائيلى 🤲🏻 به مناسبت ، شب نزول رحمت و مغفرت 📿 🏜 در زمان حضرت موسى (على نبينا و آله و عليه السّلام) در بنى اسرائيل از نيامدن باران قحطى شد. 👥👥 مردم خدمت (ع) جمع شدند كه يا موسى باران نيامده و قحطى زياد شده بيا و براى ما دعا كن تا مردم از اين مشكلات درآيند. 🤲🏻 حضرت موسى (ع) به همه مردم دستور داد كه در صحرائى جمع شوند و نماز استسقاء خوانند و دعا كنند كه خداوند متعال باران را بر آنها نازل كند. 🏜 جمعيت زيادى كه زيادتر از هفتاد هزار نفر بودند در صحرا جمع شدند و هر چه دعا كردند خبرى از باران نشد!! 🤲🏻 حضرت موسى (ع) سر به آسمان كرد و فرمود: ⁉️ خدايا من با هفتاد هزار نفر هر چه دعا مى كنيم چرا باران نمى آيد؟! مگر قدرت و منزلت من پيش تو كهنه شده؟! ✨ خطاب رسيد اى موسى، نه، در ميان شما يك نفر است كه چهل سال مرا معصيت مي كرد به او بگو از ميان اين جمعيت بيرون رود تا باران را بر شما نازل كنم!! 🤲🏻 فرمود: خدايا صداى من ضعيف است چگونه به هفتاد هزار نفر جمعيت مى رسد؟ ✨«خطاب شد اى موسى تو بگو من صداى تو را به مردم مي رسانم». ✋🏻 حضرت موسى به صداى بلند صدا زد اى كسي كه چهل سال است معصيت خدا را مي كنى برخيز از ميان ما بيرون رو، زيرا خدا بخاطر شومى تو باران رحمتش را از ما قطع كرده! 🧔🏻‍♂ آن مرد عاصى برخواست نگاهى به اطراف كرد ديد كسى بيرون نرفت، فهميد خودش است كه بايد بيرون رود. 💭 با خود گفت: چه كنم اگر برخيزم از ميان مردم بروم، مردم مرا مى بينند و مى شناسند و رسوا مى شوم اگر نروم خدا باران را نازل نمى كند. 💔 همانجا نشست و از روى حقيقت و صميم قلب از كارهاى زشت خود پيشمان شد و كرد. ⛈ يكدفعه ابرها آمدند بهم متصل شدند و چنان بارانى آمد كه تمام سيراب شدند. 🤲🏻 حضرت موسى (ع) فرمود: الهى كسي كه از ميان ما بيرون نرفت چطور شد كه باران آمد؟ ✨ خطاب شد «سقيتكم بالّذى منعتكم به»، به شما باران دادم بسبب آن كسي كه شما را منع كردم و گفتم از ميان شما بيرون برود. 🤲🏻 حضرت موسى (ع) فرمود: خدايا مى شود اين بنده معصيت كار را به من نشان دهى؟! ✨«خطاب شد اى موسى آن وقتي كه مرا معصيت مي كرد رسوايش نكردم حالا كه توبه كرده او را رسوا كنم؟! حاشا من نمامين را دشمن مى دارم خودم نمامى كنم من ستار العيوب هستم. بر كارهاى زشت مردم روپوشى مى كنم خود بيايم آبرويش را بريزم». 🔅يا رب توئى پناه دل بى پناه ما 🔅خم گشته پشت و سينه زبار گناه ما 🔅يا رب بحق روح بزرگ روزگار 🔅بنما ترحمى تو بحال تباه ما 🔅ما عاجزيم و مضطر و مغموم و دلفكار 🔅آه و فغان و ناله دل شده سپاه ما 🔅يا رب توئى كريم و رحيم و عفور و حىّ 🔅باشد هميشه بر در لطفت نگاه ما 🔅ما بنده ايم و بي كس و محزون و بيقرار 🔅يا رب توئى به حال و جهان پادشاه ما 🔅محتاج و بى پناه و فقير و بلاكشيم 🔅عاريّت است عزت و عفوان و جاه ما 🔅صابر حجاب راه نجات تو غفلت است 🔅افغان مزن كه هست خطرناك راه ما 📗 قصص التوابين يا داستان توبه كنندگان، على ميرخلف زاده 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq