پرتو اشراق
💧 (ع) می‌دانست که در خیمه‌ها آبی وجود ندارد، پس چرا از (ع) درخواست آب کرد؟! 📚 در برخی از منابع چنین نقل شده است، علی اکبر(ع) پس از مدتی جنگیدن پیش پدر خود امام حسین(ع) آمد و گفت: ▪«یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِیل»؛ ▪پدرم! شدّت تشنگى جانم را به لب رسانده، و سنگینى تجهیزات جنگی، مرا به زحمت انداخته، آیا این امکان وجود دارد که به آبی دسترسی پیدا کنم؟! 📚 در ارتباط با این نقل تاریخی، این پرسش وجود دارد که علی اکبر(ع) می دانست که در خیمه گاه آب نیست و زنان و کودکان از تشنگی رنگشان زرد شده است، پس چرا از پدر بزرگوارشان تقاضای آب کرد؟! 🔰 درباره علت این تقاضا دیدگاه هایی بیان شده است؛ مانند این که گفته اند: 1⃣ با این سخن، علی اکبر(ع) با توجه به علاقه شدیدی که به پدرش داشت، می خواست با دیدن پدر نیروی بیشتری بگیرد و بهتر بتواند با دشمنان بجنگد؛ لذا وقتی حضرت علی اکبر به خیمه ها می آید و از خستگی و تشنگی گلایه می کند گویا امام حسین(ع) منظور علی اکبر را می فهمد و می داند که علی اکبر می خواهد در این لحظات با پدر تجدید دیدار کند؛ از این رو امام حسین(ع) گریست و فرمود: ▪«وا غوثاه! پسر جان! اندکى بجنگ و به همین زودى جدّت محمد را دیدار کنى و از جام لبالب او بنوشى و هرگز تشنه نشوى». 💧پس آب خواستن نیز اگر بهانه مراجعت به خیمه ها باشد تا پدر را دوباره ببیند دارای ایراد شرعی و عقلی نیست. 2⃣ شاید معنایش آن باشد که از پدرشان اجازه بخواهد تا برای نوشیدن و آوردن آب به سمت فرات برود. 3⃣ این احتمال هم وجود داشت که در گیر و داری که ایشان مشغول نبرد بودند، افرادی مقدار اندکی آب به خیمه ها رسانده باشند و ایشان فقط پرسشی را مطرح کردند که آیا چنین اتفاقی رخ داده است؟ 4⃣ این عبارت تنها دردلی نزد پدر بود که خیلی تشنه ام. 🖥 منبع: اسلام کوئست. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7