خنده زند آفتاب، گیرد عالم خضاب صدمه وصد آفتاب خنده ز تو می‌برند لاله و گلبرگها، عکس تو آمد، مها نیشکر از قند تو، پر شده بین بند بند طلعتت ای آفتاب، تیغ طرب برکشید گردن تلخی بزد، بیخ غم و غصه کند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌