✍هوالکریم .............................................. کبوتر هم نیَم تا اینکه مهمان تو باشم نگشتم لایق کویت ، که دربان تو باشم من از نالایقی دورم ، از این دوری پریشان چه می شد قطرهء اشکی به چشمان تو باشم بگفتم اشک و سخت است از برایم اشک چشمت چه می شد خال بر لب های خندان تو باشم چه خوب است از تو بودن ، با تو بودن تا نهایت چه می شد دانه ای از صفّ مژگان تو باشم ببخش آقا ، زیاده خواه و طمّاعم ولیکن چه می شد زینتی بر روی دستان تو باشم سر گلدسته و گنبد طلا میبالد امّا چه می شد ذرّهء خاک شبستان تو باشم درِ دارالشّفایت را ملائک میپرستند چه می شد چون مریضی تحت درمان تو باشم رمیده این دلم چون آهویی از تیر صیاد پناهم ده که ایّامی به دامان تو باشم الا ای عالم آل محمد ، جان فدایت خوشم چون کودکی اندر دبستان تو باشم 🌴💎🌹💎🌴