🐣پسربچّه ای پرنده ی زیبایی داشت. او به آن پرنده بسیار دلبسته بود. حتّی شبها هنگام خواب ، قفس آن پرنده را کنار رختخوابش می گذاشت و می خوابید. اطرافیانش که از این همه عشق و وابستگی او به پرنده باخبر شدند از پسرک حسابی کار می کشیدند. هر وقت پسرک از کار خسته می شد و نمی خواست کاری را انجام دهد او را تهدید می کردند که الان پرنده اش را از قفس آزاد خواهند کرد و پسرک با التماس می گفت : نه ، کاری به پرنده ام نداشته باشید هر کاری گفتید انجام می دهم . 🐤تا اینکه یک روز صبح برادرش او را صدا زد که برود از چشمه آب بیاورد. و او با سختی و کسالت گفت : خسته ام و خوابم میاد. برادرش گفت : الان پرنده ات را از قفس رها می کنم ، که پسرک آرام و محکم گفت : خودم دیشب آزادش کردم و رفت ! حالا برو بذار راحت بخوابم . 🔰پسر بچه با آزادی پرنده اش، خودش هم آزاد شد . ✅  این حکایت ، حکایت همه ی ما است . تنها فرق ما ، در نوع پرنده ای است که به آن دلبسته ایم . پرنده ی بسیاری پولشان ، پرنده ی  بعضی قدرتشان ، پرنده ی برخی موقعیّتشان ، پرنده ی پاره ای زیبایی و جمالشان ، پرنده ی عدّه ای مدرک و عنوان آکادمیک و حوزوی شان ،  و خلاصه پرنده ی جمعی شیطان و نفس ،  هر کسی را به چیزی بسته اند. و ترس  رها شدن از آن ، سبب شده تا دیگران و گاهی نفس امّاره ی خودمان از ما بیگاری کشیده و ما را رها نکنند . ✅ به همین جهت قرآن کریم سوره (اعراف /١٥٧) پیامبر (ص) را آزاد کننده معرفی می کند و می فرماید : او آمده است تا شما را از همه ی وابستگی ها آزاد کند و مزه آزادی واقعی را به شما بچشاند . 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa