🔖 قسمت قبل | علم الهی ۲ 🧩 الف) علم مع الفعل خداوند | شیخ اشراق 📌 شیخ اشراق اول فیلسوفی است که این نوع علم را مطرح و به تفصیل آن را بررسی کرده است. پیش تر گذشت که مراد از این علم خود وجود اشیاء است که معالیل خداوندند و به اصطلاح با او اضافه صدوری اشراقی، دارند، و در نتیجه، نزد او حاضر و برای او حضوراً معلوم‌اند 🔻 با توجه به این دیدگاه، باید گفت: ۱. این علم حضوری است؛ زیرا با معلوم یکی است؛ ۲. زاید بر ذات است؛ یعنی مغایر وجود خداوند است؛ زیرا عین وجود اشیاء است که مغایر وجود خداوندند؛ ۳. مع الفعل است نه پیشین؛ زیرا عین وجود معلوم است، نه مستقل از آن و غیر مشروط به آن؛ ۴. تفصیلی است؛ زیرا علم به هر شیئی بعینه همان خود وجود آن شیء است و بدیهی است که اشیاء ،متکثرند پس این علم نیز متکثر است؛ یعنی پای علوم متکثر در میان است نه علمی واحد و بسیط به همۀ اشیاء تا اجمالی باشد؛ ۵. بالتفصیل است؛ زیرا با علم به هر شیئی آن شیء به نحو متمایز از دیگر اشیاء معلوم است. 🔹 به نظر شیخ اشراق به حکم رابطه ایجاد و فاعلیت، نسبت معلوم به علت فاعلی شبیه نسبت صورت ذهنی به نفس است؛ یعنی همان گونه که وجود صورت ذهنی در نفس عين معلومیت آن برای نفس است به طوری که صورت ذهنی خود به خود برای نفس معلوم است، نه به توسط صورتی دیگر، همچنین خود ایجاد فاعل عین عالمیت آن به فعل، و خود وجود معلول عین معلومیت آن برای فاعل است. از همین رو، او رابطه ایجاد و فاعلیت را اضافه اشراقیه - یعنی رابطه درخشنده با روشن کننده - نامیده است. پس معلوم بودن برای فاعل ذاتی وجود معلول است و چنین نیست که ممکن باشد معلول از فاعل صادر شود و برای او معلوم به علم حضوری نباشد. بنابراین هر شیئی، حتی اگر برای خود معلوم نباشد برای فاعل خود معلوم است. ✍ صدرالمتألهین در اسفار با طرح هشت اشکال نظر شیخ اشراق و برهان او را مردود و علم مع الفعل را مخدوش اعلام می کند. باید دانست صدرا در این نظریه، یک دوره تابع شیخ اشراق بوده و یک دوره منکر وی و در نهایت پس از نگارش بحث علم خداوند در اسفار به این نظریه باور پیدا میکند. 📘 ، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی، ج۳، ۳۴۸ - ۳۵۰ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات