🔗 | تفاوت وجود مستقل، رابطی و رابط در فلسفه سه نحو وجود از هم متمایز شده‌اند: وجود مستقل، وجود رابطی و وجود رابط. 1⃣ «وجود مستقل واقعیتی را گویند که هیچ نحو وابستگی ای به شیء دیگری نداشته باشد. این نحو وجود واقعیتی است مطلقاً نامشروط، یعنی از هیچ جهتی، به هیچ نحوی به هیچ چیزی مشروط نیست. به بیان فلسفی واقعیتی است که به هیچ نحوی قائم به دیگری نیست این نحو وجود به واجب بالذات اختصاص دارد. 2⃣ وجود رابطی، واقعیتی را گویند که وابسته و قائم به دیگری است؛ به گونه ای که ممکن نیست وابستگی آن را از شیئی که به آن وابسته است قطع کرد: قطع وابستگی از آن همان و انعدام وجود رابطی نیز همان. به نظر همۀ حکما، اعراض نسبت به جواهری که موضوع آنهایند چنین‌اند؛ مانند رنگ نسبت به جسـم رنگین. 3⃣ اما در مقایسه با وجود رابطی که واقعیتی است فی‌نفسه و لغيره، «وجود رابط» واقعیتی است فاقد جنبۀ فى‌نفسه، و فقط لغیره است یعنی وجود رابط چیزی نیست جز همان ربط و وابستگی و قیام و صدور و حلول و ایجاد و امثال آنها. به نظر حکما، مفاهیم حرفی مانند مفهومی که از واژه «از» یا «به» یا «است»، می فهمیم در خارج دارای چنین مصادیقی هستند. در آثار علامه طباطبایی اصطلاح وجود فی‌غیره برای این نحو وجود به کار می‌رود. 🔻وجود معلول از دیدگاه فلاسفهٔ پیشین به نظر حکمای پیش از صدرالمتألهین هر معلولی نسبت به علت فاعلی خویش وجود رابطی دارد همان‌گونه که هر عرضی نسبت به جوهری که موضوع آن است وجود رابطی دارد؛ با این تفاوت که قیام معلول به علت فاعلی خویش صدوری است؛ اما قیام عرض به جوهر مذکور حلولی است. 🔺 وجود معلول از دیدگاه صدرالمتألهین به نظر صدرالمتألهین هر معلولی نسبت به علت فاعلی خویش وجود رابط دارد نه رابطی؛ پس معلول اساساً فاقد جنبه فی‌نفسه است و چیزی نیست جز همان حیثیت لغیره و واقعیت آن جز همان بستگی و قیام و ربط به واقعیتی دیگر که علت نام دارد نیست واقعیت آن جز همان صدور از غیر نیست واقعیت آن همان ایجاد علت و کار و فعالیت اوست؛ نه واقعیتی که بر اثر ایجاد و فعالیت علت موجود است. 📘 ، درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی ج ۳، ص ۲۹۹ 📚 | 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات