محمود رضا برایم تعریف میکرد یک بار توی یک جمعی که حاج قاسم هم حضور داشت گفتم:من اینطور فهمیده ام که خداوند شهادت را به کسانی میدهد که پر کار هستند و شهدای ما در جنگ هم همین طور بودند.و حاج قاسم هم گفت:بله همینطور است... محمود رضا حرفش بر اساس عملش بود،از وقتی وارد سپاه شد از خیلی تعلقاتش دل برید،گاهی اوقات میدیدم که چند روز نمیخوابد و حتی چند روز خانه نمیرود و کار ها را انجام میدهد... گمان کنم به اندازه چند نفر در همان مدت زندگی اش زندگی کرد و کار کرد... ولایت برای او اصل بود و در متن زندگی اش جریان داشت...یکبار به او گفتم مداحی های فلانی را گوش میدهی؟گفت نه،حسین اکرف گوش بده.گفتم چرا؟گفت او ولایتمدار تر است!در مورد مسئله ولایت فقیه هم با هیچ کس تعارف نداشت و اگر حرف ناحق میزد جوابش را حتما میداد... روی کمد محل کارش یک برگه بزرگ زده بود و رویش تایپ کرده بود:در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتید همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید همه کار ها به شما متوجه است... این هم مثل تمام حرف هایش عملی شده بود،توی سوریه یکبار برای آموزش استرس این را داشت که گرایش اشتباه باشد و توپ به هدف نخورد،میگفت ما را نماینده جمهوری اسلامی ایران میدانند و نباید کار را خراب کنم... در تشیع شهید حسین مرادی همراهش بودم و میدیدم که ساکت است.از دلم گذشت که شاید دارد توی دلش با شهید حرف میزند...با خودم گفتم نکند شهید بعدی چیذر او باشد...و همان هم شد...میگفت شهادت هر کسی دست خودش است... کتاب تو شهید نمیشوی روایت زندگی شهید مدافع حرم محمود رضا بیضایی 🖊ریحانه سلیمی 🌐[@pmazam]