فرازی از زندگی نامه شهید محسن نصر اصفهانی رضا شهید محسن اصفهانی فرزند پنجم خانواده بود که در تاریخ ۲۱ خرداد سال ۱۳۴۵ در محله منارجنبان به دنیا آمد. از همان کودکی پسری حرف گوش کن و ساکت بود و وقتی پا به مدرسه گذاشت تا کلاس دوم راهنمایی به تحصیل ادامه داد و سپس ترک تحصیل کرد و جهت انجام کار به مغازه فروش لوازم موتور که متعلق به پدرش بود رفت تا به او کمک کند. در خانواده هفته ایی یک روز یکی از روحانیون جهت روضه خوانی مراجعه می کرد و محسن از کودکی به احکام اسلام آشنا و کم کم به خواندن نماز و روزه گرفتن انس پیدا کرد و با فلسفه آنها آشنا شد. در ایام انقلاب به همراه پدر در راهپیمایی ها شرکت می کرد و یک بار در ازدحام تظاهرات نزدیک بود محسن در بین جمعیت خفه شود. و چون مکرر در تظاهرات شرکت می کردند گاهی کفش هایشان را در بین جمعیت از دست می دادند و پدر همیشه تعدادی کفش اضافه خریده و در منزل قرار داده بود به خصوص موقع چسباندن اره دا چون مامورین آنها را می دیدند و مجبور بودند که فرار کنند کفش هایشان را جا می گذاشتند. یک بار هم یکی از دوستانش که فقیر بود و کفش نامناسب داشت محسن بیماری هایش را به او داد و خودش با پای برهنه به خانه مراجعه کرد. به هر حال با آغاز انقلاب اسلامی در سال ۵۷ وی به تهذیب نفس پرداخت و تا قبل آغاز جنگ، در مسجد و برنامه های فرهنگی شرکت می کرد. تا اینکه جنگ تحمیلی آغاز و در آن زمان که هنوز ۱۶ سال بیشتر نداشت نزد پدر رفت و اجازه گرفت که به جبهه برود. و بالاخره با آموزش هایی که دید در سال ۱۳۶۵ عازم جبهه شد و در اولین حضورش در جنگ به مدت سه ماه به سنندج رفت سپس عازم مناطق جنوب شد و در عملیات رمضان شرکت و این بار از ناحیه شکم مجروح و به مدت دو ماه در بستر افتاد. اما پس از بهبودی کسی مجددا به جبهه اعزام و در عملیات خیبر و سپس در عملیات محرم شرکت نمود. در عملیات خیبر مجددا از ناحیه سر و صورت مجروح و سپس در عملیات بدر نیز از ناحیه دست مصدوم گردید. همچنین در عملیات والفجر ۸ و عملیات کربلای ۵ در جبهه حضور داشت تا اینکه در تاریخ ۲۲ دی ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش به دیار حق شتافت به خیل شهدا پیوست و پس از انتقال پیکر مطهرش در اصفهان بطور باشکوهی تشییع و در گلستان شهداء اصفهان بخاک سپرده شد. زمانی که در جبهه حضور داشت و عملیاتی در کار نبود با این که او به عنوان رزمنده به جبهه اعزام شد، برای اینکه بیکار نباشد به نانوایی لشکر مراجعه می کرد و خمیر نان می گرفت و اجازه نمیداد اوقات فراغتش بیهوده سپری شود. شهید محسن در جبهه سمت آرپی جی زن داشت و یا به تعبیری شکارچی تانک بود و معمولا در خط مقدم وظیفه جلوگیری از پیشروی دشمن را برعهده داشت. شهید محسن نصر به انقلاب و به امام عشق می ورزید. در ماه های محرم و صفر به سوگواری و عزاداری برای آقا اباعبدالله الحسین می پرداخت و الدرس عشق و آزادگی را از ایشان آموخت و باعث شد که در جریان انقلاب اسلامی به تبعیت از آن امام همام به دفاع از انقلاب اسلامی برخیزد. « روحش شاد » کانال ! 🆔[http://Eitaa.com/pmazam]