💢بهائیت 💢 @Porseman_channel بهائيت فرقهاى انشعاب يافته از فرقه «بابيه» است كه اصول، مبانى اعتقادى و احكام آن را در بر مىگيرد. بنيانگذار فرقه بابيه «علىمحمد شيرازى» از طريق آشنائى با فرقه «شيخيه» اطلاعات محدودى پيرامون مسائل عرفانى، تفسير آيات و احاديث اسلامى كسب نمود. پس از مرگ سيد كاظم رشتى، سيد علىمحمد در ابتدا خود را «باب» و نايب خاص امام زمان (عج) و واسطه فيض رسانى و ارتباط آن حضرت با مردم معرفى مىنمايد و پس از اندك زمانى در بالاى منبر به مردم اعلام مىدارد: «من خود امام زمان هستم» به مرور زمان و پس از آن كه گروهى از پيروانش با جسارت اساس اسلام را منسوخ دانستند، علىمحمد باب با حمايت علنى و تلويحى سفارت روس در تهران، پا را فراتر نهاده و از ادعاى مهدويت به ادعاى نبوت تغيير شكل مىدهد و سپس با نوشتن كتاب «بيان» به نسخ احكام شريعت اسلام مىپردازد. سرانجام باب در آخرين نوشتهاش به نام «لوح هيكل الدين» مدعى مقام الوهيت نيز مىشود. هر چند نامبرده در مناظراتى كه با علماى ايران در شيراز، اصفهان و تبريز انجام داد، نتوانست از عهده اثبات مدعيات سنگين خويش برآيد و اين امر، به همراه وجود خطاهاى بسيار ادبى و علمى در آثار و الواح وى، و مهمتر از آن ظلم و جناياتى كه پيروان او در مناطق مختلف كشور مرتكب مىشدند، باعث گرديد چندينبار توسط حكومت وقت دستگير و هر دفعه از گذشته خود ابراز ندامت نمايد لكن هربار توبه را مىشكست و دوباره تبليغ و آشوب را شروع مىنمود تا اينكه سرانجام در تبريز به جرم ارتداد (طبق فتواى علماى تبريز) به فرمان اميركبير تيرباران شد. عقائد بهائيت پس از مرگ باب از آنجا كه وى به ظهور فردى پس از خود با مقام «من يظهره اللَّه» نويد داده بود افراد زيادى ادعاى چنين مقامى كردند كه توسط حسينعلى و همكارى يحيى، يا كشته شدند يا از ادعاى خود دست برداشتند. سپس ميرزا حسينعلى مقام پيامبرى را براى خود ادعا كرد و از اينجا نزاع اصلى در ميان بابيان آغاز شد. بابىهايى كه ادعاى حسينعلى را نپذيرفتند و بر جانشينى يحيى باقى ماندند «ازلى» نام گرفتند و پيروان حسينعلى (بهاءاللَّه) «بهائى» خوانده شدند. او با ارسال نامههايى به اطراف رسماً آيين جديد را اعلام و عدهاى از بابيان به او ايمان آوردند. بهاءاللَّه مقامات زيادى براى خود ادعا كرد كه مهمترين آنها مقام «الوهيت و ربوبيت» بود.او همچنين ادعاى شريعت جديدى نمود و با نگارش كتابهايى نظير «ايقان»، «اقدس»، «لوح اشراقات»، «بديع»، «مجموعه الالواح»- كه براساس تفكر، اعتقادات و تعاليم باب تنظيم يافته- عقايد و احكام فرقه خود را بيان مىنمايد. منابع اعتقادى و احكام بهائيان، نوشتههاى سيد علىمحمد باب، ميرزا حسينعلى بهاءاللَّه، عبدالبهاء و تا حدى نيز شوقى افندى است كه از نظر بهائيان مقدس بوده و در مجالس ايشان قرائت مىشود هرچند كتب باب عموماً در دسترس بهائيان قرار نمىگيردو دو كتاب اقدس و ايقان ميرزا حسينعلى نزد آنان از اهميت خاصى برخوردار است. بيشتر عقايد بهائيت در محور ميرزا حسينعلى (بهاءاللَّه) است كه در اينجا به چند نمونه اشاره مىشود: 1 نسخ اسلام با ظهور سيد علىمحمد باب اسلام پايان گرفته و اينك دين جديد ظهور كرده و مردم بايد همگى بهائى شوند. 2 شناخت بهاءاللَّه اولين چيزى كه بر بندگان واجب شده است شناخت محل تابش وحى و طلوع امراللَّه است، يعنى معرفت به ميرزا حسينعلى بهاءاللَّه كه در اثر اين شناخت اعمال قبول مىشود. 3 بهاءاللَّه داراى مقام الوهيت و ربوبيت است. 4 بهاء مژده انبياء گذشته و باب است، يعنى سيد علىمحمد شيرازى باب هم پيامبر و هم مژده رسان بهاءاللَّه بود و با ظهور او قيامت برپا شده است. 5 علاوه بر عقايدى از اين قبيل، امروزه بهائيت به آموزههاى دوازدهگانهاى پرداخته و آنها را تبليغ مىنمايد. امورى از قبيل تحرى حقيقت، ترك تقليد، تطابق دين با علم و عقل، وحدت اساس اديان، وحدت عالم انسانى، ترك تعصبات، الفت و محبت ميان افراد بشر، تعديل معيشت عمومى، تساوى حقوق رجال و نساء، تعليم و تربيت اجبارى، صلح عمومى و تحريم جنگ از جمله اصول دوازدهگانه بهائيت به شمار مىرود.