آتش جهنم نزديك و از بهشت دور كند، مگر آن كه شما را از آن نهي كرده‌ام(كليني، اصول كافي، ج 1، كتاب فضل العلم، باب 18، حديث 5). از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز نقل شده كه فرمود: همانا خداوند تبارك وتعالي قرآن را بيانگر هر چيزي قرار داده است حتي به خدا سوگند كه رها نكرده چيزي را كه بندگان خدا به آن احتياج داشته باشند، تا آن جا كه كسي نمي‌تواند بگويد: اي كاش خداوند آن را در قرآن بيان مي‌كرده و نكرده است (حويزي، نور الثقلين، ج 3، قم، مطبعه الحكمه، حديث 174، ص 74) .جامعیت دین اسلام آن را پاسخگوی تمام نیازهای فطری، طبیعی انسان ها قرار داده است. توجه به نقش مال و ثروت در زندگی انسان ها و جهت دادن به آنها در راستای چگونگی استفاده بهینه از آن برای دستیابی بهتر و سریع تر به اهداف مهم زندگی و بهره گرفتن از آن برای کمال و تأمین سعادت راستین از برنامه های این آئین مقدس است. بعضی جمادت به خرج می دهند خیال می کنند که چون دین اسلام دین جامعی است پس باید در جزئیات نیز تکلیف معینی را روشن کرده باشد. نه اینطور نیست یک حساب دیگری در اسلام است. اتفاقا جامعیت اسلام ایجاب می کند که اساسا در بسیاری امور دستور نداشته باشد نه اینکه هیچ دستوری نداشته باشد بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفی در آن امور نداشته باشند. از جمله حدیثی است به این مضمون:« ان لله یحب ان یؤخذ برخصه کما یحب ان یؤخذ بفرائمه »؛ خداوند دوست دارد مردم را در مسائلی که آزاد گذاشته است، مردم هم آزاد باشند. یعنی مسائل آزاد را آزاد تلقی کنند، از خود چیزی درنیاورند. امیرالمؤمنین می فرماید: «ان الله حدد حدودا فلا تعتدوها و فرض فرائض فلا تترکوها و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها»؛ یعنی خداوند یک چیزهایی را واجب کرده است، آنها را ترک نکنید، یک چیزهایی را هم ممنوع اعلام کرده است به آنها تجاوز نکنید و در مورد بعضی از مسائل سکوت کرده است البته نه از روی فراموشی بلکه خود خواسته که سکوت کند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند. ( 📚منابع:اسلام و مقتضیات زمان، تفسير نمونه، مقاله جامعیت دین اسلام نوشته سيد مهدي صالحي) @Porseman_channel در نقد اين ديدگاه بايد گفت: از ديدگاه اسلام انسان يك موجود مادي محدود به اين دنيا نيست بلكه موجودي فراتر از ماده و داراي زندگي جاويد است كه همه شئون و اعمال او با سرنوشت نهايي او ارتباط دارد. يعني هرگونه تلاشي در اين زندگي در سعادت ابدي و يا شقاوت او تأثير خواهد داشت. «الدنيا مزرعه الاخره»( بحار الانوار، ج 70، ص 225).«اليوم عمل و لاحساب وغداً حساب و لاعمل»( بحار الانوار، ج 32، ص 354). از اين رو نوع رفتار اجتماعي و سياسي كه انسان بر مي‌گزيند به مانند رفتارهاي فردي او تأثير قطعي در سعادت و خوشبختي و يا شقاوت و بدفرجامي اخروي او دارد، و لذا ديني كه علاوه بر مسايل فردي به مسايل اجتماعي انسان و سعادت و هدايت جامعه مي‌انديشد نمي‌تواند نسبت به اجراي احكام و چگونگي اداره جامعه، تعيين ساختار حكومت، اصل عدالت و قيام به قسط، ايجاد تعاون و امنيت در جامعه و... طرح و نظري نداشته باشد. ثانياً با نگاهي به آيات و روايات به روشني ثابت مي‌شود كه احكام، دستورات و رهنمودهاي اجتماعي، سياسي و... بسياري جهت هدايت جامعه‌ي اسلامي در آنها يافت مي‌شود. كه اگر وجود اين آيات در دين نشانگر گستردگي قلمرو دين در امور اجتماعي نباشد وجود چنين قوانين لغو خواهد بود و شكي نيست كه خداوند فعل عبث انجام نخواهد داد. ج: دیدگاه معتدل و نظريه مختار جامعيت دين را بايد در راستاي هدف و رسالت آن ملحوظ داشت و بايد از هرگونه افراط و تفريط در اين زمينه پرهيز كرد. با نگاهي اجمالي به قرآن و روايات در مي‌يابيم كه هدف دين، تأمين سعادت دنيا و آخرت او است و چون امور دنيوي و مناسب اجتماعي تأثير شگرفي در روحيات و كمال انسان و تأمين سعادت واقعي وي دارند، دين خاتم هرگز نمي‌تواند از دخالت در اين امور چشم‌پوشي كند و بايد براي تمام آنها برنامه‌اي جامعه ارائه دهد. به بيان ديگر، قرآن برنامه سعادت انسان را بر خداشناسي و اعتقاد به يگانگي خدا بنا نهاده است؛ آن گاه اعتقاد به معاد را از آن نتيجه مي‌گيرد و سپس پيغمبرشناسي را از اصل معاد اخذ مي‌كند؛ چرا كه رسيدن به پاداش و جزاي اعمال نيك و بد، كه مهمترين فلسفه معاد است ممكن نيست، مگر آن كه نخست از راه وحي و نبوت از طاعت و معصيت آگاه شويم. پس از اين سه اصل اساسي، ‌و علاوه بر اعتقادات ديگر به بيان اصول اخلاق نيكو و صفات حسنه‌اي مي‌پردازد كه مناسب با اصول مزبور باشد، و آن گاه قوانين عملي را كه در واقع حافظ سعادت حقيقي و پرورش دهند. اخلاق نيكو و بالاتر از آن، عامل رشد وترقي اعتقادات درست و اصول اوليه مي‌باشند، پايه‌ريزي مي‌كند. به اين ترتيب قرآن مشتمل بر سه بخش كلي است: 1. اصول عقايد اسلامي، اعم از توحيد، نبوت، معاد و ساير اعتقادات متنوع بر آن