یاد یه حرفی اوفتادم وسط شعر،بعضی چیزا ،بی برنامه آدمی بهش ملهم می شه،میگه،گفتم آقا فرمود،هر روز می گن،دفنت می کنیم تو این قبر زنده زنده،زنده به گور،این طوری تهدید کردن امام هادی رو،آی بمیرم یه هم چین چیزیم تو اهلبیت داشتیم،میگه دیدم امام سجاد علیه السلام،داره گریه می کنه،تو خرابه گفتم:آقا چی شده،چرا ناله می زنی،فرمود:این نگهبانایی که جلوی خرابه ایستادن،با زبان رومی حرف میزنن،امام زمان به هر زبانی،مسلطه،می گه امشب دیدم،این نگهبانها دارن با هم حرف می زنن،با زبان رومی،آقا مگه چی گفتن،گفت:امشب یکی به اون یکی میگفت:میدونی فردا چکار می خوان بکنن؟چکار می خوان بکنن؟گفت دستوره فردا،این دیوار خرابه رو رو اهلش خراب کنن،هر جا آتیش گرفتی ناله بزن..😭😭😭😭😔😔😔😔😔😔 خداوندا ببین بال و پرم سوخت تماشا کن ببین خاکسترم سوخت رسید این ارث برما از همان روز که زینب گفت:بابا مادرم سوخت میان آتش تب گریه کردم تمام روز تا شب گریه کردم از آن روزی که رفتم بزم مستان به یاد عمه زینب گریه کردم