کانال اداره قرآن،عترت و نماز استان قم
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ #داستانک چند نفری که پشت سرم نشسته‌اند، یکدفعه با هم می‌خندند و من که توی فکر فرو رفته
توی ماشین می‌روم‌. یکبار دیگر لیست مخاطبانم را نگاه می‌کنم، نه! هیچ‌کس نیست که بتوانم به او پناه ببرم. بی‌هدف توی خیابان‌ها چرخ میز‌نم. درست نمی‌دانم کجا هستم و چطور می‌افتم توی خیابانی که چراغانی است. بچه که بودم چقدر چراغ‌ها را دوست داشتم‌. دنبال چراغ‌ها را می‌گیرم و آخر خیابان انگار به مقصدی که نمی‌دانستم کجاست رسیده‌ام. به خودم که می‌آیم، چادر سر کرده‌ام، صدبار گفته‌ام ایاک نعبد و ایاک نستعین و کلی گریه کرده‌ام. گنجشک‌ها با سروصدا از یک سمت مسجد بلند می‌شوند و سمت دیگر می‌نشینند. سبک شده‌ام، شبیه این گنجشک‌ها که از این همه‌ آدم نمی‌ترسند. از سجده‌ که بلند می‌شوم، کنار جانمازم یک تسبیح سبز و یک پاکت کوچک آجیل مشکل‌گشا گذاشته‌اند‌. روی پاکت نوشته: «سلام بر تو ای ولیِ خدا، اهدایی مسجد مقدس جمکران» پیامت به دستم رسید، جوابت را می نویسم:«سلام بر تو که ولیِ خدایی، سلام بر تویی که حواست بنده هایش هست...» پایان☑️ پی‌نوشت: سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع، زکات می‌دهند. / سوره مائده، آیه پنجاه و پنجم