گفت شما که مشهدی برای گرم کردن خودتون چه می کنین، گفتم: یک بخاری از دو بخاری خونه رو اونم با شعله ای یک سوم زمستان های گذشته روشن کردیم. گفت: ميگم با سرما چه میکنید تو میگی شعله بخاری و کم کردید... گفتم: آها درز های در و پنجره رو با درزگیر و تکه پارچه و... بستیم، با نگاه عاقل اندر سفیه گفت: بابا بچه پرو من و سر کار گذاشتی!!! گفتم: ابتدای مسیر کولر رو با بقچه پارچه ای که درونش و پر کردیم بستیم. گفت: بیخیال رفیق، ایستگاه مونم کردی حالش بردی، بسه دیگه... که گفتم: پشت در و پنجره پتو های مازاد و آويزون کردیم. گفت: بابا مثل اینکه ول کن نیستی... که گفتم: در اتاق های کم رفت و آمد و بستیم و رفت و آمد و کمتر کردیم. داشت گفت: مثل اینکه اوضاع خیلی خرابه... که گفتم: ابگرمکن و رو در زمان تعیین شده در حد نیاز زیاد کرده وقتی به دمای لازم رسید اعضای خانواده به ترتیب استحمام میکنند و بعد دوباره شعله کم میشود تا نوبت بعدی متعجب گفت: آها گرفتم شما که خودتون تو سرمایید صرفه جویی میکنید تا... که گفتم: شهرهای بعد ما و همه ایران گرم باشه... تا به "طرح هوشیاری انرژی" فرانسوی مبتلا نشيم... آخرش خندیدم و گفتم: ما که یورونیوز نداریم... ما شرق و اعتماد و... داریم ✍ مـحـمــ🔆ــد