که سه روز آن جناب را در میان راه مردم نهادند که هر که از آنجا بگذرد آن حضرت را ملاحظه کند و شهادت خود را بر آن محضر بنویسد. شیخ صدوق روایت کرده که چون سندى جنازه آن حضرت را برداشت که به مقابر قریش نقل نماید کسى را و اداشته بود که در پیش جنازه ندا میکرد که : ( هذا امام الرافضة فاعر فوه فلما اتى به علیه السلام مجلس الشرطة قام اربعة نفر فنادوا الا من اراد ان یرى )"4" سلیمان بن ابى جعفر عموى هارون قصرى داشت در کنار شط چون صداى غوغاى مردم را شنید و این ندا بگوشش رسید از قصر به زیر آمد و غلامان خود را امر کرد که آن خبیثان را دور کردند و خود عمامه از سر انداخت و گربیان چاک زد، با پاى برهنه در جنازه آن حضرت روانه شد و حکم کرد که در پیش جنازه ندا کند که هر که خواهد نظر کند به طیب ، پسر طیب ، بیاید نظر کند، بسوى جنازه موسى بن جعفر(ع). پس مردم بغداد جمع شدند و صداى شیون از مردم بلند شد و چون نعش آن حضرت را به مقابر قریش آوردند به حسب ظاهر خود ایستاد متوجه غسل و حنوط و کفن آن جناب شد و کفنى که براى خود ترتیب داده بود که به دو هزار و پانصد دینار تمام کرده بود و تمام قرآن را بر آن نوشته بود، بر آن جناب پوشانیدند بااعزاز و اکرام تمام آن حضرت را در مقابر قریش دفن نمودند، چون این خبر به هارون رسید به حسب ظاهر براى رفع تشنج مردم ، نامه به او نوشت و او را تحسین کرد و نوشت که سندى بن شاهک آن اعمال را بى رضاى من کرده از تو خوشنودم شدم که نگذاشتى به ا تمام رساند. فقیر گوید که شیخ اجل اقدم حسن بن موسى نوبختى در کتاب فرق نوشته که روایتى وارد شده که آن حضرت را باقیدهایی که با او بود دفن کردند، به جهت آنکه آن حضرت وصیت به آن کرده بود. و بدانکه روزه اینروز، بسیار فضیلت دارد و از حضرت امیرالمومنین منقولست که کفاره دویست سال گناه است و هم وارد شده که معبث پیغمبر در این روز بوده ، لکن مخالف مشهور است و معروف روز 27 این ماه است وسید روایت در روز 25 را تاویل کرده و بآنکه شاید بشارت بعثت که در 27 میباشد، در این روز بآن حضرت رسیده باشد. "1-الحدائق الناضره،ج17،ص436. 2-کافی،ج1،ص467. 3-عیون المعجزات،ج1،ص94. 4-بحار الانوار،ج48،ص227"