[Forwarded from مصطفی ساغریچی]
دنیا آبستن حوادث بزرگی ست .
اروپایی های گل و بلبل با آن " باغ خیالی " شان ، یادشان رفته که برای بدست آوردن ماسک در ایام کرونا ، به جان هم افتاده بودند و دزدی دریایی میکردند .
دلم نمیسوزد برایشان ،
برای زمستانی که در پیش دارند .
و البته برای زمستانهای بعدی ،
برای هزینه های سنگینی که قبل تر ها برای فشار بر مستضعفین جهان وارد میکردند و منبعد باید برای سوزاندن هیزم ، هزینه کنند .
دلم نمیسوزد برایشان ،
برای اینکه به چه کنم چه کنم گرفتار شده اند که با شاهد 136 چگونه تا کنند !
برای اوکراین ،
برای باغی که خودشان باعث شده اند به آتش کشیده شود .
برای آواره شدنشان هم دلم نمیسوزد که عمریست ارمغانشان برای دنیا قحطی و آوارگی ست .
و برای اسرائیل ،
که مانده است بسان خر در گل ،
و اینکه " ایران " به ساحل لبنان سلام که کند ، آنها باید با غرب آسیا خداحافطی کنند .
برای آذربایجان ، که پاره ی تن ایران بود و اینک برای سگ صهیونیستها دُم تکان میدهد ،
برای ابو ارٍّه بن سلمان ،
که چقدر بیشعور است از اینکه همچون صدام بجای آبادی حجاز ، دلار میپاشد برای مشتی مزدور در " تیترالنشنال "
و نفت میدهد تا ضد بشر نخوانندش ،
و نمیداند که " آرامکو" اگر تبدیل شود به ناآرامکو ، دیگر بقدر کود حیوانی همان گاو شیرده هم ، بحسابش نخواهند آورد .
و همین ابو ارّه کور بود و ندید که حسنی مبارک و غذافی و صدام و بن علی ، چگونه به خاک مذلت افتادند و محو شدند از کره ی خاکی .
و برای خدای مهربان سر تعظیم فرود می آوریم که ایشان وعده فرموده اند :
ما ميخواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم.