Querencia|کِرِنسیا
_ اَحِبَني بشَکلٍ لا یُبقي اَيُ اُمنیَةٍ اُخري بقَلبي . . جوری مرا دوست بدار؛ که آرزوی دیگری در دلم باقی نماند..