یادت من را فراموش! دوباره آرام بیا، آرام که من نبینم‌ت، یکی از همین روزهای غفلت. که لحن صدات توی صفحه‌های قرآن‌‌م نمی‌پیچد. کــــه برقِ نگاهت، سجاده‌ام را گرم نمی‌کند. که بوی قدم‌هات همه شامـــــه‌ام را پر نمی‌کند. یک جوری که من نفهم‌م بیا. یکی‌دیگر از آن‌نعمت‌های‌دوست‌داشتنیِ رنگارنگ‌ت را بده به دستم. یک‌طـــوری که من شک نکنم. یکی از همین‌وقتهایی که حواسم نیست. بعد فقط درِ گوشم آرام بگو: یادم تو را فراموش...