📌
#پندانه
⭕️ قصه پرغصه غربگدایان اشرافی
🔹حاکمی حکم کرد هر کس دزدی کند ، دزد را سوار بر الاغ به مدت یک هفته در شهر بگردانند تا عبرت خلایق گردد.
🔹دیری نگذشت که شخصی از دکان حلوافروش قدری حلوا دزدیده و بخورد.
🔹نگاهبانان شهر و عساکر ، دزد را پس از محکومیت به حکمِ حاکم سوار بر الاغی کرده و در شهر میچرخانیدند و مردم کوچه و بازار نیز با دیدن دزد شادیکنان به هیاهو پرداختند.
🔹داروغه که تصور میکرد هماینک دزد از کردهی خود سخت پشیمان شده باشد به دزد گفت چارهای جز اجرای امر حاکم نیست ، آیا این وضع برای تو قابل تحمل است و بر تو سخت نمیگذرد؟
🔹دزد گفت نه !
حلوا را که خوردم، الاغ را هم که سوارم،
مردم هم که شادی میکنند و شادند، از این بهتر چیست؟!
🔸...و این حکایت تلخ احوال مملکت ما با غربگدایان اشرافی است!
🔺بیت المال را که با توجیهات مختلف میخورند،
🔺بنز را هم که سوارند،
🔺ملت بینوا هم خوشحال و سرخوش و شادند و جوک میسازند و می خندند.
🔅خداوندا این شادی و آرامش را از ملت ما نگیر...
✅ تنها کانال رسمی استاد رائفی پور و جنبش مصاف