سلام اي نازنين آلاله هاي سرخ زهرايي
که بشکفتيد روي نيزه ها در اوج زيبايي
حسینم وا حسین(۴) آه و واویلتا(۴)
سلام اي يوسف بي پيرهن! اي بحر لب تشنه!
سلام اي آفتاب منخسف! اي ماه صحرايي
حسینم وا حسین حسینم وا حسین
ز جا برخيز، اي اشکم نثار حنجر خشکت
که از بهر تو آب آورده ام با چشم دريايي
اگر چه قامتم خم گشت از کوه فراق تو
خدا داند شکستم پشت دشمن را به تنهايي
حسینم وا حسین حسینم وا حسین
اگر از شام مي پرسي ز ننگ شاميان اين بس
که با سنگ جفا کردند از مهمان پذيرايي
چنان داغ تو آبم کرده و از پا در افکنده
که ممکن نيست جز چشم تو زينب را تماشايي
آه و واویلتا، آه و واویلتا
به لطف و رأفتت نازم که در ويران سرا يک شب
سر پاک تو شد بر ما چراغ گرد هم آيي
گرفتم پيکرت را چون به روي دست در مقتل
گريبان چاک زد از اين شکيبايي، شکيبايی
حسینم وا حسین حسینم وا حسین
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄
☑️
مؤسسه آموزشی پژوهشی زفرات
╔═🍃🏴🏴🍃═══════╗
🆔 https://eitaa.com/joinchat/148701595C311fd5f780
╚══════🍃🏴🏴🍃══╝