کانال کمیل
مستحضريد ادّله اربعه؛ دليل‌هاي چهارگانه در لسان فقهاي شيعه به چهار چيز گفته مي‌شود: قرآن، سنّت، اجما
عالِمي داشتيم در تهران به نام سيّد مهدي قوام - اعلي اللَّه مقامه الشريف - خدا همه علماي گذشته، مراجع عظام و امام راحل رحمهم الله را غريق رحمتش بفرمايد. اين عالِم متخلقّ، خيلي درس‌ها به مردم داد و زندگي پر باري داشت. يكي از شاگردانش كه با ايشان مأنوس بود و او هم به رحمت خدا رفت، براي من مطلبي را نقل كرد كه حقير هم در همان جزوه غيبت از قول ايشان نقل كردم، ايشان مي‌فرمودند: شبي در خيابان ري مي‌رفتم كه برخورد كردم به سيّد مهدي، ديدم دارد مي‌رود و زني هم پشت سرش به دنبال اوست. آن زن ظاهر متديّني نداشت. يعني نمي خورد كه وابسته به يك بيت روحاني باشد. يك مرتبه شيطان گرفتارم كرد و رفتم تو كوچه با بدگماني، گفتم: پس سيّد مهدي قوام هم آدم فاسد و خرابي بوده كه آخر شب با يك زن بي بند و بار دارد مي‌رود؛ دنبالشان راه افتادم. - قرآن مي‌فرمايد «وَلَا تَجَسَّسُوا»؛ (۵) تجسس نكنيد. دو نفر دارند با همديگر مي‌روند شما وظيفه نداريد دنبالشان راه بيفتيد ببينيد اين زنش هست يا مثلاً زنش نيست. چنين وظيفه اي نداريم. قرآن تصريح مي‌كند تجسس در امور هم نكنيد. يعني در كار همديگر مداخله نكنيد، فضول كار همديگر نباشيد. - مي‌فرمايد تا ميدان امام (توپخانه سابق) تعقيب شان كردم، با همديگر توي يك مسافر خانه اي رفتند كه آن مسافرخانه هم، خيلي خوش نام نبود، ديگه گمانم داشت شدّت پيدا مي‌كرد، در دلم گفتم كه هر چه بگندد نمكش مي‌زنند واي از آن وقت كه بگندد نمك. پس سيّد مهدي قوام هم كارش خراب بوده و ما نمي دانستيم. عجب! اوّل كاري كه كردم پاي درس ايشان نرفتم، روزها مسجد امام نرفتم، يك روز رفتم، توي دلم به او خنديدم و گفتم: ما كه ديشب تو را ديديم داشتي با زني مي‌رفتي، حالا چيزي هم نديده بوديم فقط ديديم كه سيّد دارد با زني مي‌رود، امّا از بس كه ذهن‌هاي ما و افكار ما خراب است و دنبال بهانه مي‌گرديم فقط به اين فكر مي‌كنيم كه به مردم وصله بچسبانيم، رفتم پاي درس استاد نشستم و به يك ستون تكيه دادم …..ادامه داراد...🌱