🍃بخیرترین سرنوشت
میخواهم امشب کمی تأخیر بیندازم
قرآن به سر گرفتنم را.
عیبی که ندارد؟
دارد؟
تو قرآنت را به سر بگیر
من سراپا گوش میشوم.
حتّی نفس نمیکشم
تا «بک یا الله»هایی را که میگویی
با بند بند وجودم بشنوم.
دوست دارم قرآن را که در برابرت باز میکنی
ببینم کدام آیه میآید
و نگاه تو به آیهها چه شکلی است.
من فقط صدای قرآن خواندنت را نمیخواهم
دوست دارم قرآن دیدنت را هم ببینم
چون میدانم حتّی از تماشای قرآن تو هم
میشود جان گرفت.
صبر میکنم و صبر میکنم
تا قرآن به سر گرفتنت تمام شود.
آن وقت میآیم جلوتر
سرم را کج میکنم
و در حالی که اشکهایم پشت هم جاری است میگویم:
آقا!
میشود همان قرآنی را که به سر گرفتی
بدهی به من؟
التماست میکنم و میگویم:
سحر دارد تمام میشود
و من هنوز قرآن به سر نگرفتهام.
قرآنت را بده
که من دوست دارم فقط با قرآن تو
خدا را صدا بزنم.
قرآن تو را اگر بگیرم
گمان نمیکنم که دیگر نیازی به قسم باشد.
همین که قرآن تو به دستم رسید
دستم میشود مشکلگشای عالم
و وقتی گذاشتم روی سرم
فکرم میشود روشنیبخش راههای تاریک.
آقا!
امشب پس از این شب بخیر، نمیخوابم
شب قدر است.
میخواهم به تو شب بخیر بگویم
که سرنوشتم بخیر شود.
شبت بخیر بخیرترین سرنوشت من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر_امام_زمانم
#محسن_عباسی_ولدی
🌴💎🏴💎🌴