‍ ♻️ مادر نیکا شاکرمی با چاقو به نیکا و پدرش حمله می‌کرد ❇️ افشاگری یکی از نزدیکان خانواده شاکرمی از بیماری روانی حاد مادر نیکا ❇️سال‌هاست که برخی از اقوام پدر را از نزدیک میشناسم آنچه در این رشتو می‌خوانید، حقیقتی محض از زندگی دختریست که حتی از مادری که در این روزها ادعای عزادار بودن میکند میترسید ❇️و شبها از ترسِ او درب اتاق خوابش را قفل میکرد که مبادا مادرش در حالی که او خواب است، با چاقو گلوی او را پاره کند، چونکه زخم زدن به نیکا با چاقو توسط مادرش مسبوق به سابقه بود. ❇️پدر نیکا، برخلاف پدر دروغگو و پست مهسا امینی، بسیار مرد صادق، زحمتکش و مهربانی بود اما همین انسان نیز از تهدیدهای مادر نیکا در امان نبود تا جاییکه یکی از اقوام پدر نیکا میگفت: شب‌ها که پدر نیکا پس از از فراغت از کار و تلاش برای امرار معاش به خانه میرفت گاها از ترس آسیب دیدن در خواب توسط همسرش تا صبح جرات خوابیدن نداشت و صبح به منزل اقوام میرفت تا چند ساعتی بخوابد. ❇️او را بخاطر شخصیت مهربان و مودب و تلاشی که برای خانواده میکرد دوست داشتم. با این حال شبی پای درد دل او نشستم در بین صحبت‌ها به مزاح گفتم: همه پس از ازدواج مستقل میشوند ولی ظاهرا تو آواره شدی، خندید و گفت: بخدا قسم از این زن، و رفتار او میترسم، میتوانم او را طلاق دهم یا از خانه بیرون کنم اما میدانم از آنجا که کسی او را تحمل نمیکند، و سر پناهی ندارد از مردانگی به دور است ❇️خلاصه اینکه پدر نیکا با آن‌همه بزرگی و مهربانی درگذشت، پس از مرگ او مادرش با فروش خانه ی پدری نیکا به تهران مهاجرت کرد، همین فرد می گفت: اطلاع داشته که نیکا شبها از ترس مادرش درب اتاقش را قفل میکرده و ابراز میداشته مادرش فرد قابل اعتمادی از لحاظ روانی نیست ❇️حال پس از خواندن این مطلب شما قضاوت کنید، آیا اگر نیکا به جای این مادر روانی، مادری از جنس پدرش داشت بازهم به این عاقبت دچار میشد؟ و سوال اینکه آیا از مادری که حتی دخترش هم از دست او در امان نبود و روزگار را با تنهایی و ترس در خیابانها سپری میکرد انتظار حمایت از کودکان مظلوم فلسطین را دارید؟ ❇️در پایان خدمتتان عرض میکنم که تا امروز صبح اجازه ی انتشار این مطلب را نداشتم... یاعـلــی @Radar_enghelabe