🌷🕊 نان‌سنگک گرفتہ‌بودیم‌ ومی آمدیم‌طرف‌خوابگاه چندتا‌سنگ‌به نان ها‌ چسبیده‌ بود. مصطفی کندشان‌و‌برگشت‌سمت‌نانوایی می گفت:بچه که بودم، یه بار‌نون‌سنگک‌خریدم،سنگ‌هاش‌رو‌خوب‌جدا‌نکرده‌بودم؛بهش‌چسبیده‌بود. خونه که رسیدم، بابام‌سنگ‌ها‌رو‌جداکرد‌داد‌دستم،گفت‌برو‌بده‌به شاطر. نونواها‌بابت‌اینا‌پول‌میدن 🕊🌷 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید @Rahhajghasem