🤔 ❔داستان ازدواج پیامبر با زینب همسر زید چی بوده ❕آیا حقیقت دارد که پیامبر زینب رو در حال کردن دید و عاشقش شد و کاری کرد تا زید زینب رو طلاق بده و خودش زینب رو بگیرد ❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « (به خاطر بياور) زمانى را كه به آن كس كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيزبه او نعمت داده بودى (به فرزند خوانده ات «زيد») مى گفتى: «همسرت را براى خود نگاه دار و از خدا بپرهيز». و در دل خود چيزى را پنهان مى داشتى كه خداوند آن را آشكار مى كند؛ و از مردم مى ترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى. هنگامى كه زيد نيازش را از آن زن به سر آورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآورديم تا مشكلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخوانده هايشان- هنگامى كه از آنها بى نياز شدند (و آنها را طلاق دادند)- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحريم اين زنان بايد شكسته شود)» ( احزاب 37) ❕اين آيه با صراحت مى گويد هنگامى كه اختلاف زيد و همسرش پيدا شد، پيامبر كراراً او را از طلاق دادن بازداشت، ولى هنگامى كه اين توصيفها مؤثر واقع نشد و او همسرش را طلاق داد، پيامبر او را به همسرى خود درآورد تا از يكسو يك سنت غلط جاهلى را كه مى گفت همسر پسر خوانده انسان همانند همسر پسر واقعى او بر انسان حرام است درهم بشكند، و از سوى ديگر شكست زينب همسر زيد را جبران نمايد؛ زيرا او دخترزاده عبدالمطلب و دختر عمه پيامبر و از يك خانواده بزرگ بود كه به توصيه پيامبر تن به ازدواج زيد كه برده آزاد شده اى بود داده بود، و مسلّماً آن ازدواج براى او گران بود و اين جدائى گرانتر. 👌آنچه در اينجا براى ما است و بايد به توضيح آن پرداخت دو جمله اى است كه در آيه فوق آمده، وگرنه افسانه هاى خرافى كه اثرى از آن در آيات قرآن وجود ندارد چيزى نيست كه ما بخواهيم مورد بررسى قرار دهيم و از آن دفاع كنيم. ❕در يك جمله مى فرمايد وَ تُخْفى فى نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْديهِ «در دل خود چيزى را پنهان مى داشتى كه خدا آن را آشكار مى سازد». 👌و در جمله دوّم مى خوانيم: وَ تَخْشَى الْناسَ وَ اللَّهُ احَقُّ انْ تَخْشهُ»: «از مردم بيم داشتى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى». آيا اين دو جمله با مقام پيامبر منافات ندارد؟ ❕جمله اوّل مفهومى ظاهراً سربسته دارد، ولى افسانه پردازان مطالب زيادى به آن بسته اند و خوراك مناسبى به دست دشمنان اسلام داده تا پيامبر را- العياذ باللَّه- متهم كنند كه او نسبت به همسر زيد عشق و علاقه داشت. 👌در حالى كه اين مسأله را خود آيه تكذيب مى كند؛ زيرا مى گويد: «تو بارها به زيد توصيه مى كردى كه همسرت را طلاق مده » توجه داشته باشيد كه جمله «اذْ تَقُولُ» به صورت فعل مضارع است و دليل بر استمرار مى باشد و اگر مسأله آنگونه كه دشمنان پنداشته اند بوده باشد، بايد پيامبر از طرح مسأله طلاق استقبال كند، يا لااقل سكوت اختيار كند؛ نه اينكه به طور مكرر از آن نهى نمايد. 👌در مورد جمله دوم نيز توجه به این نکته لازم است که خداوند به «زيد» كه پسر خوانده پيامبر اسلام بود نعمت ايمان را بخشيده بود، و پیامبر نيز او را مشمول نعمت خود قرار داد و آزادش ساخت و حتى او را همچون فرزند خود پذيرفت، و دختر عمه اش را كه از يك خانواده سرشناس و با شخصيت بود به همسرى او درآورد. 👌پيامبر در ميان دو قرار گرفته بود از يكسو فكر مى كرد اگر صلح ميان دو همسر حاصل نشود و كارشان به طلاق و جدايى بيانجامد بايد براى جبران شكستى كه دامنگير دختر عمه اش زينب شده كه حتى برده آزاد شده اى او را طلاق داده، وى را به همسرى خود برگزيند، و از سوى ديگر از اين بيم داشت كه مردم مخصوصاً منافقان كه منتظر بهانه بودند اين امر را از دو جهت بر او خرده گيرند: 1⃣ يك سنت ريشه دار جاهلى عرب را درهم مىشكست كه همسر پسر خوانده را همچون همسر فرزند حقيقى مى دانستند و ازدواج با او را همچون ازدواج با عروس خود مى كردند. 2⃣ازدواج با همسر مطلقه يك برده آزاد شده را دون شأن پيامبر فكر مى كردند و بر او عيب مى شمردند. 👌ولى اراده خداوند بر اين تعلق گرفته بود كه بعد از آن جدايى، اين ازدواج صورت گيرد، و اين غلط درهم كوبيده شود، و همانگونه كه ذيل آيه مى گويد: «مؤمنان در ازدواج با همسران مطلقه پسر خوانده خود هيچ محذورى نبينند» ❕بنابراين آنچه پيامبر در دل مخفى مى داشت و سرانجام خداوند آن را آشكار ساخت همان ازدواج با همسر زيد بود، در صورتى كه زيد اصرار به طلاق او داشته باشد. 💠ادامه پاسخ 👇