🤔 ❔سؤالی که قرن‌هاست کمر علمای شیعه را شکسته و باعث هدایتِ بسیاری از عوام‌شان شده است... ❎ شیعیان ادّعا دارند که امامتِ ائمه‌شان، بالاتر و شریف‌تر از نبوّتِ انبیای ما مسلمین است. و از طرفی مدّعی هستند که حضرت علی (وسایر ائمه) بخاطر حفظ اتحاد جامعه و جلوگیری از خون‌ریزی، از حقّ خودشان دفاع نکردند و آن‌را به خلفا سپردند. اینک سؤال ما : اگر امامت، بالاتر از نبوّت است؛ پس چرا حضرت علی 👈🏻برای حفظ اتحاد و جلوگیری از خون‌ریزی👉🏻 از این حقّ خود گذشت و آن‌را به شیخین سپرد؛ اما پیغمبرﷺ نیز 👈🏻برای حفظ اتحاد جامعه و جلوگیری از خون‌ریزی👉🏻 از حقّ خود نگذشت! و حقّ خود را به ابوجهل و ابولهب و مسیلمه نداد؟! شاید بگویند : جامعه‌ی حضرت علی، مسلمان بودند و جامعه‌ی پیامبر، کافر. اما اینجا، سؤال بزرگ‌تری می‌آید : چرا انکار نبوّت، بلااستثنا باعث کفر است. اما انکار امامت، باعث کفر نیست؟! مگر امامت، بالاتر و مهم‌تر از نبوت نبود ‼️ و اگر امامت را پایین‌تر از نبوت بدانند؛ اینک عقیده‌ی ما اهل‌سنت را اثبات نموده‌اند. که امامت وخلافت را یک امرِ شورایی (وغیر الهی) می‌دانیم. 💠💠 👌ما معتقدیم که امامت ادامه دهنده نبوت است و امام همان وظائف پیامبر گرامی را برعهده دارد . ❕مثلا يك دانشمند سنى امامت را چنين تعريف مى ‏كند ؛ «امامت رياست و سرپرستى عمومى در امور دين و دنيا به عنوان جانشينى از پيامبر اسلام است». 📚شرح تجرید قوشچی ص 472 ❕مطابق اين تعريف، «امامت» يك مسؤوليت ظاهرى در حد رياست حكومت است، منتها حكومتى كه شكل دينى دارد، و عنوان جانشينى پيامبر (جانشينى و نيابت در امر حكومت) را به خود گرفته است و طبعاً چنين امامى مى‏ تواند ازسوى مردم برگزيده شود و اگر حکومت به او داده نشود ، از امامت ساقط می شود . 🔸شيخ مفيد در «اوائل المقالات» در بحث عصمت چنين مى‏ گويد: «امامانى كه جانشينان پيامبران در اجراى احكام و اقامه حدود و حفظ شريعت و تربيت مردم هستند معصوم (از گناه و خطا) هستند، همچون معصوم بودن انبياء» 📚اوائل المقالات ص 74 ❕مطابق اين تعريف كه با اعتقاد پيروان مكتب اهلبيت هماهنگ است امامت چيزى فراتر از رياست و حكومت بر مردم مى ‏باشد؛ بلكه تمام وظايف انبياء- بجز دريافت وحى و آنچه شبيه آن است- براى امامان ثابت است و به همين دليل شرط عصمت كه در انبياء مى ‏باشد در امام نيز هست. ❕از اين رو در شرح احقاق الحق، امامت در نزد شيعه چنين تعريف شده ؛ «امامت يك منصف الهى و خداداى است كه تمام شئون والا و فضايل را در بر دارد جز نبوت و آنچه لازمه آن است». 📚احقاق الحق ج 2 ص 300 ❕مطابق اين تعريف، امام از سوى خداوند و به وسيله پيامبر مى‏ شود، و همان فضايل و امتيازات پيامبر (جز مقام نبوت) دارد، و كار او منحصر به حكومت دينى نيست. به همين دليل اعتقاد به امامت جزئى از اصول دين محسوب مى‏ شود، نه يكى از فروع دين و وظايف عملى و حکومت شانی از شوون امامت است که اگر نباشد ، امامت ساقط نمی شود . 👌بنابراین امامت جانشینی از نبوت است و همان وظائفی که پیامبر گرامی بر عهده داشتند ، امام هم بر عهده درد . پیامبر گرامی در زمان حیات شریفشان چهار وظیفه حساس و مهم را بر عهده داشت ؛ 🔶1- قرآن را تفسیر کرده و مقاصد و اهداف و رموز و اسرار آن را برای مردم بیان می کرد چنان که می فرماید: « قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی » 🔶نحل 44 🔶2- احکام الهی را به مردم می رساند و آن ها را با حلال و حرام و واجبات و محرمات آشنا می ساختند . 🔶3- به شبهات و اشکالات وارده بر تعالیم اسلامی پاسخ می گفت . 🔶4- دین و آیین الهی را از تحریف و زیاده و کم حفظ می کرد . ❕امام بعد از پیامبر ، این وظائف را اجرایی می کند و امامان ما هیچگاه این وظایف را به دیگر واگذار نکردند . آنچه واگذار شد یک شان از شوون امامت یعنی حکومت و خلافت ظاهری بوده است که همانطور که پیامبر حاکم و خلیفه ظاهری بود ، امام هم این شان را داراست ، این شان بعد از پیامبر گرامی به واسطه عدم حمایت مردم و غصب حکومت ، از امام سلب شد ، چنان که این شان در مدت سیزده سال حضور پیامبر در مکه نیز از ایشان سلب شده بود ، اما نبوت ایشان باطل نشد . ❕پیامبر اسلام در زمان سیزده ساله که در مکه بودند ، در برابر مکیان و مشرکین حکومت ظاهری نداشت ، زیرا یار و یاور کافی نداشت ، اما نبوتش باطل نشد . امامان ما هم به واسطه عدم یاور ، خلافت ظاهری نداشتند ، اما امامتشان باطل نشد . اگر امامان ما نیروی لازم را داشتند ، قیام می کردند و شان حکومت داری را نیز اجرایی می کردند ، چنان که پیامبر وقتی به مدینه هجرت کرد و قدرت یافت ، قیام کرد و حکومت ترتیب داد . 🔸ادامه 👇